گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:ای آنکه ز هجر تو ندیدیم رهایی باز آی، که دل خسته شد از بار جدایی

❈۱❈
ای آنکه ز هجر تو ندیدیم رهایی باز آی، که دل خسته شد از بار جدایی
هر چند مرا هیچ نخوانی که: بیایم این نامه نبشتم که: بخوانی و بیایی
❈۲❈
ما را همه کاری به فراق تو فرو بست باشد که ز ناگه در وصلی بگشایی
گفتی که: ز تقصیر تو بود این همه دوری تقصیر چه باشد؟ چو ندانم که: کجایی؟
❈۳❈
از بار غم خویش نبایست شکستن ما را که شب و روز تو بایستی وبایی
ای رفته و بر سینهٔ ما داغ نهاده سوگند به جان تو که: اندر دل مایی
❈۴❈
هر چند پسند همه خلقی ز لطافت اینت نپسندیم که در عهد نیایی
بنمای بنا معقتدانم رخ رنگین تا بیش نپرسند که: دیوانه چرایی؟
❈۵❈
ز آیینه عجب دارم آرام نمودن وقتی که تو آن روی به آیینه نمایی
اندر دل یکتا شدهٔ اوحدی امروز سوزیست که آتش برساند به دوتایی

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۸۷۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها