اوحدی:هرگزت عادت نبود این بیوفایی غیر ازین نوبت که در پیوند مایی
❈۱❈
هرگزت عادت نبود این بیوفایی
غیر ازین نوبت که در پیوند مایی
من هم اول روز دانستم که بر من
زود پیوندی، ولی دیری نپایی
❈۲❈
میکنم یادت بهر جایی که هستم
گر چه خود هرگز نمیگویی: کجایی؟
رخ نمودن را نشانی نیست پیدا
نقد میبینم که رنجی مینمایی
❈۳❈
گر نپرسی حال من عیبی نباشد
کین شکستن خود نیرزد مومیایی
چشم ما را روشنی از تست و بیتو
هرگزش ممکن نباشد روشنایی
❈۴❈
اوحدی بیگانه بود از آستانت
ورنه با هر کس که دیدم آشنایی
کامنت ها