گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:گفتم: از عشق توسرگشته چو گویم، تو چه گویی؟ گفت: چوگان که زد آخر؟ که تو سر گشته چو گویی

گفتم: از عشق توسرگشته چو گویم، تو چه گویی؟
گفت: چوگان که زد آخر؟ که تو سر گشته چو گویی
❈۱❈
گفتم: آرام دلم نیست ز عشق تو، چه درمان؟ گفت: درمان تو آنست که: آرام نجویی
گفتم: آشفتهٔ آن چشم خوشم، مرحمتی کن گفت: رحمت هم ازو جوی، که آشفتهٔ اویی
❈۲❈
گفتم: از هجر لبت روی به خونابه بشستم گفت: اگر بشنوی از وصل لبم دست بشویی
گفتم: این تازه تنم کهنه شد از بار ملامت گفت: روزی دو ملامت بکش، ار عاشق اویی
❈۳❈
گفتمش: روی من از فرقت روی تو چو زر شد گفت، اگر نیستی احول، چه بری نام دو رویی؟
گفتمش: خسته دلم یاوه شد اندر سر زلفت گفت: شرطیست که با من سخن یاوه نگویی
❈۴❈
گفتم: آن عهد تو می‌بینم و بسیار نپاید گفت: اندر پیم آن به که تو بسیار نپویی
گفتم: آن سیب زنخدان تو خواهم که ببویم گفت ترسم بگزی سیب زنخدان چو به بویی
❈۵❈
گفتمش: مویه کنانم شب تاریک ز هجرت گفت: می‌بینمت، انصاف، که باریک چو مویی
گفتم: ای سنگدل، از نالهٔ زارم حذری کن گفت: از سنگ دل من تو حذر کن که سبویی
❈۶❈
گفتم: از هندوی زلف تو چه بدها که ندیدم! گفت : نیکوست رخ من، تو نگه کن به نکویی
گفتمش: اوحدی سوخته یکتاست به مهرت گفت: یکتا نشود تا نکند ترک دو تویی

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۸۸۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

هاوژان
2019-07-07T10:48:30
غزل زیباییە