گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:ای پژوهندهٔ حقایق کن نفسی رخ درین دقایق کن

❈۱❈
ای پژوهندهٔ حقایق کن نفسی رخ درین دقایق کن
هر چه پرسم ترا بهانه مجوی پیش من کج نشین و راست بگوی
❈۲❈
این جهانی که اندوریی تو چیست؟ با خود یکی نگویی تو
اصل او از کجا هویدا شد؟ بود یا خود نبود و پیدا شد؟
❈۳❈
چه نخست از عدم پدید آمد؟ که مرین گنج را کلید آمد
متحرک چراست چرخ بلند؟ از چه ساکن شد این زمین نژند؟
❈۴❈
آن یکی گرم و گرد گرد چراست؟ وین یکی با سکون و سرد چراست؟
این تف و باد و آب و گرد از چیست؟ وین تر و خشک و گرم و سرد از چیست؟
❈۵❈
به چه چیز این زمین قرار گرفت؟ وز چه این تخم بیخ و بار گرفت؟
ظلمت این شب سیاه از چیست؟ نور این آفتاب و ماه از چیست؟
❈۶❈
از چه این قلعه سربلند آمد؟ کدخدا چون و خانه چند آمد؟
چند از آن مادرند و چند پدر؟ چندشان دخترست و چند پسر؟
❈۷❈
تو چه چیزی؟ چه جوهری؟ چه کسی؟ نرسیدی به خویش، در چه رسی؟
این خرد خود کجا و روح کدام؟ دل که و نفس را چه باشد نام؟
❈۸❈
چون فتادی به شهر بیگانه؟ به چه کار آمدی درین خانه؟
این فرستادن پیمبر چیست؟ با تو گر نیست این سخن با کیست؟
❈۹❈
از چه پرهیز واجبست اینجا؟ چه حجاب و که حاجبست اینجا؟
سازگاری و مردمی چه بود؟ آدم از چیست و آدمی چه بود؟
❈۱۰❈
زندگانی چگونه باید کرد؟ چه کسان را نمونه باید کرد؟
خلق هر منزلی کدام بود؟ منزل اصل را چه نام بود؟
❈۱۱❈
آنچه دیدی ز سر گدشت بگوی به چه خیزست باز گشت؟ بگوی
چیست این دوزخ و بهشت کجاست؟ پرسش حال خوب و زشت کجاست؟
❈۱۲❈
تن و جان را عذاب چون باشد؟ هول یوم‌الحساب چون باشد؟
اصل اینها چو نیست جز یک حرف ز چه پیدا شد این تفاوت ژرف؟
❈۱۳❈
کار این سلطنت مجازی نیست باز دان این، که کار بازی نیست
همه دانستنیست این به درست گر ندانسته‌ای گناه از تست
❈۱۴❈
به در آور اصول آن زین جام تا به کیخسروی براری نام
اگر این نکتها ندانی تو اندرین خاکدان بمانی تو
❈۱۵❈
آخر این آمدن بکاری بود وز برای چنین شماری بود
ورنه این دردسر چه میبایست؟ همه خود بود هر چه میبایست
❈۱۶❈
تو بدان آمدی که کار کنی زین جهان دانش اختیار کنی
همه را بنگری و دریابی رنج بینی و دردسر یابی
❈۱۷❈
چیست ناموس؟ دل بر او بندی کیست سالوس؟ خوش بروخندی
دانش این حوالتست به تو وز خدا این رسالتست به تو
❈۱۸❈
تا حدوث از قدم پدید شود نسبت بیش و کم پدید شود
ترک این عالم فنا گویی ملک جاوید را ثنا گویی
❈۱۹❈
جز به علم این کجا توان دانست؟ نفس بی‌علم هیچ نتوانست

فایل صوتی جام جم بخش ۱۸ - سال از حقیقت کاینات

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

nabavar
2020-03-15T00:15:56
گرامی زهرا من استاد نیستم ولی: ای پژوهندهٔ حقایق کُننفسی رخ درین دقایق کُنکُن مصرع اول به مانای بباش است ، معروفترین کاربرد آن در جمله ی معروف ” کُن فَیَکون “ مشتق از ” کان یکون کوناً “بودهکُن در مصرع دوم امر به انجام دادن است.می گوید: ای آنکه در امور آفرینش تحقیق می کنی لحظه ای به این نکته ها که می گویم نظر و دقت کن
nabavar
2020-03-15T00:17:00
گرامی زهرا جواب شما در بازبینی قرنطینه شده
زهرا
2020-03-14T23:01:20
با سلاممعنی مصرع اول را اساتید توضیح و تفسیر بفرمایندممنون