اوحدی:ای به مهر تو آسمان در بند یاد من کن، چو میدهم سوگند
❈۱❈
ای به مهر تو آسمان در بند
یاد من کن، چو میدهم سوگند
به زمانی که عقد دین بستی
به زمینی که اندرو هستی
❈۲❈
به بنان قمر شکن که تراست
به زبان شکر سخن که تراست
به دو گیسوی مشک پیوندت
به دو چشم سیاه دلبندت
❈۳❈
به نماز شب و قیام و قعود
به دعای پر و رکوع و سجود
به اذان و به مسجد و محراب
به وضو کردن و طهارت آب
❈۴❈
به شب هجرت و حمایت غار
به دم عنکبوت و صحبت یار
به خروج و فلک نوشتن تو
به عروج و به باز گشتن تو
❈۵❈
به شهادت که شد در اسلام
به صلوة و زکوة و حج و صیام
در قناعت به نیم سیری تو
در شجاعت بدان دلیری تو
❈۶❈
به براق و بر فرف راهت
به وصول و به قربت شاهت
به وقار تو در نزول ملک
به شکوه تو بر عقول فلک
❈۷❈
به حدیث حیات پیوندت
به جگر گوشگان دلبندت
به شهیدان کربلا ز فسوس
بستم کشتگان مشهد طوس
❈۸❈
به چهل مرد و چار فرزانه
به دو هم خوابه و دو هم خانه
به دو چشم سرشک بارانت
به بزرگان دین و یارانت
❈۹❈
به عقیق تو در حدیث و کلام
به حقوق تو در شفاعت عام
به فتوحات بوقبیس و حری
به ثریای مکه تا بثری
❈۱۰❈
به صیام و به بردباری تو
به قیام شب و به زاری تو
به جمال صحابه در عهدت
به رخ نه جمیله در مهدت
❈۱۱❈
به دل کعبه و به ناف زمین
به کتاب و به جبرئیل امین
به حطیم و مقام و زمزم و رکن
به سکون مجاوران دو سکن
❈۱۲❈
به صفا و به مروه و عرفات
به مه و مهر و فرش و کرسی و ذات
که مکن زان در اوحدی را دور
یارمندیش کن ز عالم نور
❈۱۳❈
گر گناهش نهفته شدن یا فاش
نیست اندیشه این تو او را باش
زین گرانجانی و سبک پایی
هیچ غم نیست گر تو او رایی
❈۱۴❈
تو به تقصیر طاعتش منگر
به قصور بضاعتش منگر
ز کرم یک نظر به کارش کن
در دو گیتی بزرگوارش کن
کامنت ها