اوحدی:ای نخستینه فیض عالم جود اولین نسخهٔ سواد وجود
❈۱❈
ای نخستینه فیض عالم جود
اولین نسخهٔ سواد وجود
روح در مکتبت نو آموزی
ابد از مد مدتت روزی
❈۲❈
آسمان ترا زمین سایه
آفتاب سپهر نه پایه
لنگر کشتی نفوس تویی
مسعد اختر نحوی تویی
❈۳❈
هر که دور از تو دور ازو نیکی
وانکه نزد تو، یافت نزدیکی
نیست راه از تو تا به علت تو
بجز از بیش او و قلت تو
❈۴❈
اندر ایجاد علت اولی
نیست بالاتر از تو معلولی
نظرت کرده تربیت جان را
یار او کرده نور ایمان را
❈۵❈
پیش رخ بستهای، ز قاف به قاف
تتق از زر نگار گوهر باف
گوش نه چرخ بر اشارت تست
کاخ هفت اختر از عمارت تست
❈۶❈
یزک لشکر وجود تویی
قاید کاروان جود تویی
دین ز حفظ تو پایدار بود
دل ز بوی تو با قرار بود
❈۷❈
لشکر روح را امیر تویی
همه طفلند خلق و پیر تویی
ای ز چرخ و سروش بالاتر
از تو گوهر نزاد والاتر
❈۸❈
مددی ده، که دیو رنجم داد
جان من شو، که تن شکنجم داد
کارگاه من از تو بر کارست
تو نباشی، مرا چه مقدارست؟
❈۹❈
سایهٔ خود مدار دور از من
مبر، ای محض نور، نور از من
به فلک راه ده روانم را
فلکی کن به علم جانم را
کامنت ها