گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اوحدی:ذکر بیفکر علم بی‌عملست دل بیعشق چشم پر سبلست

❈۱❈
ذکر بیفکر علم بی‌عملست دل بیعشق چشم پر سبلست
حلقهٔ ذکر حلقهٔ دل تست گلهٔ ما ز حلق پر گل تست
❈۲❈
ذکر در دل چو جای کردو نشست بانگ خواهی بلند و خواهی پست
آنکه نامش همیبری شنواست گر نداری فغان و نعره رواست
❈۳❈
وآنکه سر حروف می‌داند بی‌زبان و حروف میخواند
نتوانش سپاس، فکر آنست حاضرش میشناس، ذکر آنست
❈۴❈
لال گردی و گنگ ارین دانی ور ندانی، کرا همی خوانی؟
آنکه او را نه آشنایی تو به کدامش زبان ستایی تو؟
❈۵❈
دل نادان ز کار سست آید دم ز دانش زنی درست آید
هیچ دانی که رویت اندر کیست؟ چو ندانی خروش بیهده چیست؟
❈۶❈
دل غایب به بانگ محتاجست که چو حاضر شود به معراجست
چو دلت با زبان نشد هم عهد زشت باشد به ذکر کردن جهد
❈۷❈
یار باید دل و زبان باهم تا توان زد ز نام پاکش دم
دل چو پر نقش و رنگ باشد و بوی به زبان هر چه بایدت میگوی
❈۸❈
در دلت دار و گیر تاراجست زان به تلقین پیر محتاجست
پیر داند که کیست لایق ذکر؟ هر کسش چون ادا کند بی‌فکر؟
❈۹❈
همه را گر به ذکر بنشانی نرهی هرگز از پیشمانی

فایل صوتی جام جم بخش ۸۵ - در تلقین ذکر

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها