اوحدی:خوبرویان چو رخ همی پوشند عاشقان در طلب همی کوشند
❈۱❈
خوبرویان چو رخ همی پوشند
عاشقان در طلب همی کوشند
یافت عنقا به عزلت و دوری
قاف تا قاف نام مستوری
❈۲❈
هر که او عزلت اختیار نکرد
دست با دوست در کنار نکرد
خنک آنکس که او برید از خلق
دامن و روی در کشید از خلق
❈۳❈
کار اگر با خدات خواهد بود
این تعلق بلات خواهد بود
طفل معنی به کام پرورده
نشود جز درین پس پرده
❈۴❈
تا تو اندر میان انبوهی
روز و شب در عذاب و اندوهی
گرگ آزاد ریسمان در حلق
کیست؟ خلوتنشین دل با خلق
❈۵❈
دل مخوان، ای پسر، که دول بود
آنکه در چاه خلق گول بود
ریسمانیست سست صورت جاه
تو به این ریسمان مرو در چاه
❈۶❈
چون به خلوت روی مبر با خویش
فکر اسباب صورت، از کم و بیش
چون نبی دور شد ز بیع و شری
کنج خلوت گزید و غار حری
❈۷❈
عزت غار بود و عزلت شهر
منتج عیش عمر و عشرت دهر
ماه یکشب که در برو بستند
مردم او را ز بامها جستند
❈۸❈
خود ز عزلت زیان نبیند کس
کز خموشیست سود عزلت و بس
کامنت ها