گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

پروین اعتصامی:در آن سرای که زن نیست، انس و شفقت نیست در آن وجود که دل مرده، مرده است روان

❈۱❈
در آن سرای که زن نیست، انس و شفقت نیست در آن وجود که دل مرده، مرده است روان
بهیچ مبحث و دیباچه‌ای، قضا ننوشت برای مرد کمال و برای زن نقصان
❈۲❈
زن از نخست بود رکن خانهٔ هستی که ساخت خانهٔ بی پای بست و بی بنیان
زن ار براه متاعت نمیگداخت چو شمع نمیشناخت کس این راه تیره را پایان
❈۳❈
چو مهر، گر که نمیتافت زن بکوه وجود نداشت گوهری عشق، گوهر اندر کان
فرشته بود زن، آن ساعتی که چهره نمود فرشته بین، که برو طعنه میزند شیطان
❈۴❈
اگر فلاطن و سقراط، بوده‌اند بزرگ بزرگ بوده پرستار خردی ایشان
بگاهوارهٔ مادر، بکودکی بس خفت سپس بمکتب حکمت، حکیم شد لقمان
❈۵❈
چه پهلوان و چه سالک، چه زاهد و چه فقیه شدند یکسره، شاگرد این دبیرستان
حدیث مهر، کجا خواند طفل بی مادر نظام و امن، کجا یافت ملک بی سلطان
❈۶❈
وظیفهٔ زن و مرد، ای حکیم، دانی چیست یکیست کشتی و آن دیگریست کشتیبان
چو ناخداست خردمند و کشتیش محکم دگر چه باک ز امواج و ورطه و طوفان
❈۷❈
بروز حادثه، اندر یم حوادث دهر امید سعی و عملهاست، هم ازین، هم ازان
همیشه دختر امروز، مادر فرداست ز مادرست میسر، بزرگی پسران
❈۸❈
اگر رفوی زنان نکو نبود، نداشت بجز گسیختگی، جامهٔ نکو مردان
توان و توش ره مرد چیست، یاری زن حطام و ثروت زن چیست، مهر فرزندان
❈۹❈
زن نکوی، نه بانوی خانه تنها بود طبیب بود و پرستار و شحنه و دربان
بروزگار سلامت، رفیق و یار شفیق بروز سانحه، تیمارخوار و پشتیبان
❈۱۰❈
ز بیش و کم، زن دانا نکرد روی ترش بحرف زشت، نیالود نیکمرد دهان
سمند عمر، چو آغاز بدعنانی کرد گهیش مرد و زمانیش زن، گرفت عنان
❈۱۱❈
چه زن، چه مرد، کسی شد بزرگ و کامروا که داشت میوه‌ای از باغ علم، در دامان
به رستهٔ هنر و کارخانهٔ دانش متاعهاست، بیا تا شویم بازرگان
❈۱۲❈
زنی که گوهر تعلیم و تربیت نخرید فروخت گوهر عمر عزیز را ارزان
کیست زنده که از فضل، جامه‌ای پوشد نه آنکه هیچ نیرزد، اگر شود عریان
❈۱۳❈
هزار دفتر معنی، بما سپرد فلک تمام را بدریدیم، بهر یک عنوان
خرد گشود چو مکتب، شدیم ما کودن هنر چو کرد تجلی، شدیم ما پنهان
❈۱۴❈
بساط اهرمن خودپرستی و سستی گر از میان نرود، رفته‌ایم ما ز میان
همیشه فرصت ما، صرف شد درین معنی که نرخ جامهٔ بهمان چه بود و کفش فلان
❈۱۵❈
برای جسم، خریدیم زیور پندار برای روح، بریدیم جامهٔ خذلان
قماش دکهٔ جان را، بعجب پوساندیم بهر کنار گشودیم بهر تن، دکان
❈۱۶❈
نه رفعتست، فساد است این رویه، فساد نه عزتست، هوانست این عقیده، هوان
نه سبزه‌ایم، که روئیم خیره در جر و جوی نه مرغکیم، که باشیم خوش بمشتی دان
❈۱۷❈
چو بگرویم به کرباس خود، چه غم داریم که حلهٔ حلب ارزان شدست یا که گران
از آن حریر که بیگانه بود نساجش هزار بار برازنده‌تر بود خلقان
❈۱۸❈
چه حله‌ایست گرانتر ز حلیت دانش چه دیبه‌ایست نکوتر ز دیبهٔ عرفان
هر آن گروهه که پیچیده شد بدوک خرد به کارخانهٔ همت، حریر گشت و کتان
❈۱۹❈
نه بانوست که خود را بزرگ میشمرد بگوشواره و طوق و بیارهٔ مرجان
چو آب و رنگ فضیلت بچهره نیست چه سود ز رنگ جامهٔ زربفت و زیور رخشان
❈۲۰❈
برای گردن و دست زن نکو، پروین سزاست گوهر دانش، نه گوهر الوان

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۱۰۲ - فرشتهٔ انس

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

اکبر
2015-01-13T12:00:06
خدا پروین اعتصامی را رحمت کند. بی نظیر است.
بِنسینا persia۱۵۰۰@yahoo.com
2012-07-15T18:33:21
سلامخسته نباشید"چه حله‌ایست گرانتر ز حیلت دانش"حیلت دانش یا حلیت دانش؟به نظرم حلیت دانش صحیحهباتشکر
نرگس
2013-11-02T15:11:02
در مصرع:زن ار براه متاعت نمیگداخت چو شمع«متاعت» واژه ای اشتباه است و درستِ آن، «متاعِب» است.
کامران
2019-08-15T06:54:31
با سلام. در بیت 24کیست زنده که از فضل جامه‌ای پوشدنه آنکه هیچ نیرزد اگر شود عریانبا توجه به مفهوم بیت، به نظر میرسد لغت کسیست (کسی است) درست باشدچون اگر فرض کنیم کیست (کی است) منظور بوده جمله حالت سوالی میگیرد.با تشکر
کامران
2019-08-15T07:02:32
به نظر حقیر، بهترین، زیباترین، تاثیرگذارترین و دلنشین‌ترین اثر پروین اعتصامی همین شعر است. به نظر حقیر، بر کلیه پارسی زبانان اعم از زن و مرد واجب است که این شعر را بخوانند و تا حد امکان حفظ کنند و سرلوحه زندگی خود قرار دهند.باتشکر
محمد عسگری - وفا -
2021-02-03T17:24:45
باسلام، احترام و تشکر از همه خادمان صادق فرهنگ و ادب متاسفانه سه غلط املایی را باید یاد آوری کنم که پیش از این، یاد آوری و ثبت شده است. ولی بر خلاف رویه پسندیده مدیران گران قدر تاریخ ما ، ترتیب اثر داده نشده است.1- در مصرع اول بیت چهارم، متاعب به فتح میم و کسر عین، درست است. بعضی، آن را جمع تعب به معنی رنج، رنجها دانسته اند و بعضی، جمع متعب، به فتح میم و عین، و به معنی محل رنج، مرقوم داشته اند.2- در مصرع اول بیت بیست و چهارم، کسیست زنده که از فضل، جامه ای پوشد، درست است.3- در مصرع اول بیت سی و پنجم، حلیت، به کسر حا، سکون لام و فتح یا و به معنی زینت و زیور درست. است.با آرزوی سلامت، دلی خوش و آرامشی سرشار برای همه ابنای بشر، بخصوص سمن بویان خوشخوی بهین گوی. 15 بهمن 1399
جهن یزداد
2022-06-12T19:05:54.9809178
اگر رفوی زنان نکو نبود نداشتبجز گسیستگی جامه نکو مردان نه سبزه ایم که روییم خیره بر جر و جوی نه مرغکیم که باشیم خوش بمشتی دان سخنش سخن روز است همه گره های کور  کشور را باز کرده و نشان داده ز بیش و کم زن دانا نکرد روی ترش به حرف زشت نیالود نیکمرد دهان چگونه آنچه  زشتی  در خانه های  بیشینه  مردم ماست  بازمیگوید و پند میدهد - اگردر این هزار و اندی  سده چند فرزانه پندگو ی سخنور را بنامم  فردوسی ، ناصرخسرو، سعدی و پروین برترینند-----روانت شاد دختر  چه بزرگ فرزانه و سخنوری بودی  اگرنه ترا نمیشناختیم و سخنت سخن روز نبود میپنداشتیم سروده رودکی و شهید بلخی و بوشکور پیدا شده و یاسروده های گمشده  سعدی و انوریست و ناصرخسرو است پیدا شده - اگر درزبان پارسی  با  مردی چند از سخنوران  نتوانیم برابرت کنیم بی گمان تو پروین بزرگترین سخنور زنی که  از  همه زنان  پیشتری واز همه مردان مگر  انگشت شماری پیشتر و بزرگتری چگونه  رسا و شیوا  بی هیچ پیچیدگی  اینچنین خوش آهنگ و پرمغز آسان و دست نیاب  سروده ای - انوشه روانا بهین بانوانا
جهن یزداد
2022-06-12T19:31:23.786781
یک پرتوه ی  زیبا و نگارین  از پروین است که  دو جوان نام آور و دو گل سرسبد آنروز ایران  را  نشان میدهد دو جوان خوش چهره  و بزرگزاده و لاغر میان و سروبالا  کنار هم ایستاده اند  دختر از رخش بزرگی و فرزانگی میدرخشد و  پسر جوان  زیبا و برازنده کنارش ایستاده  خردمندی از بالا و رخش پیداست  از ان دو  بالا و چهره ، امید و روزبهی و روزآفزونی و پیروزی  می تابد، خود بپالید و بنگرید.  آندو یکی پروین   و دگر روزهای جوانی محمدرضا شاه پهلوی  است