گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

پروین اعتصامی:پیرمردی، مفلس و برگشته بخت روزگاری داشت ناهموار و سخت

❈۱❈
پیرمردی، مفلس و برگشته بخت روزگاری داشت ناهموار و سخت
هم پسر، هم دخترش بیمار بود هم بلای فقر و هم تیمار بود
❈۲❈
این، دوا میخواستی، آن یک پزشک این، غذایش آه بودی، آن سرشک
این، عسل میخواست، آن یک شوربا این، لحافش پاره بود، آن یک قبا
❈۳❈
روزها میرفت بر بازار و کوی نان طلب میکرد و میبرد آبروی
دست بر هر خودپرستی میگشود تا پشیزی بر پشیزی میفزود
❈۴❈
هر امیری را، روان میشد ز پی تا مگر پیراهنی، بخشد به وی
شب، بسوی خانه میمد زبون قالب از نیرو تهی، دل پر ز خون
❈۵❈
روز، سائل بود و شب بیمار دار روز از مردم، شب از خود شرمسار
صبحگاهی رفت و از اهل کرم کس ندادش نه پشیز و نه درم
❈۶❈
از دری میرفت حیران بر دری رهنورد، اما نه پائی، نه سری
ناشمرده، برزن و کوئی نماند دیگرش پای تکاپوئی نماند
❈۷❈
درهمی در دست و در دامن نداشت ساز و برگ خانه برگشتن نداشت
رفت سوی آسیا هنگام شام گندمش بخشید دهقان یک دو جام
❈۸❈
زد گره در دامن آن گندم، فقیر شد روان و گفت کای حی قدیر
گر تو پیش آری بفضل خویش دست برگشائی هر گره کایام بست
❈۹❈
چون کنم، یارب، در این فصل شتا من علیل و کودکانم ناشتا
میخرید این گندم ار یک جای کس هم عسل زان میخریدم، هم عدس
❈۱۰❈
آن عدس، در شوربا میریختم وان عسل، با آب می‌آمیختم
درد اگر باشد یکی، دارو یکی است جان فدای آنکه درد او یکی است
❈۱۱❈
بس گره بگشوده‌ای، از هر قبیل این گره را نیز بگشا، ای جلیل
این دعا میکرد و می‌پیمود راه ناگه افتادش به پیش پا، نگاه
❈۱۲❈
دید گفتارش فساد انگیخته وان گره بگشوده، گندم ریخته
بانگ بر زد، کای خدای دادگر چون تو دانائی، نمیداند مگر
❈۱۳❈
سالها نرد خدائی باختی این گره را زان گره نشناختی
این چه کار است، ای خدای شهر و ده فرقها بود این گره را زان گره
❈۱۴❈
چون نمی‌بیند، چو تو بیننده‌ای کاین گره را برگشاید، بنده‌ای
تا که بر دست تو دادم کار را ناشتا بگذاشتی بیمار را
❈۱۵❈
هر چه در غربال دیدی، بیختی هم عسل، هم شوربا را ریختی
من ترا کی گفتم، ای یار عزیز کاین گره بگشای و گندم را بریز
❈۱۶❈
ابلهی کردم که گفتم، ای خدای گر توانی این گره را برگشای
آن گره را چون نیارستی گشود این گره بگشودنت، دیگر چه بود
❈۱۷❈
من خداوندی ندیدم زین نمط یک گره بگشودی و آنهم غلط
الغرض، برگشت مسکین دردناک تا مگر برچیند آن گندم ز خاک
❈۱۸❈
چون برای جستجو خم کرد سر دید افتاده یکی همیان زر
سجده کرد و گفت کای رب ودود من چه دانستم ترا حکمت چه بود
❈۱۹❈
هر بلائی کز تو آید، رحمتی است هر که را فقری دهی، آن دولتی است
تو بسی زاندیشه برتر بوده‌ای هر چه فرمان است، خود فرموده‌ای
❈۲۰❈
زان بتاریکی گذاری بنده را تا ببیند آن رخ تابنده را
تیشه، زان بر هر رگ و بندم زنند تا که با لطف تو، پیوندم زنند
❈۲۱❈
گر کسی را از تو دردی شد نصیب هم، سرانجامش تو گردیدی طبیب
هر که مسکین و پریشان تو بود خود نمیدانست و مهمان تو بود
❈۲۲❈
رزق زان معنی ندادندم خسان تا ترا دانم پناه بیکسان
ناتوانی زان دهی بر تندرست تا بداند کآنچه دارد زان تست
❈۲۳❈
زان به درها بردی این درویش را تا که بشناسد خدای خویش را
اندرین پستی، قضایم زان فکند تا تو را جویم، تو را خوانم بلند
❈۲۴❈
من به مردم داشتم روی نیاز گرچه روز و شب در حق بود باز
من بسی دیدم خداوندان مال تو کریمی، ای خدای ذوالجلال
❈۲۵❈
بر در دونان، چو افتادم ز پای هم تو دستم را گرفتی، ای خدای
گندمم را ریختی، تا زر دهی رشته‌ام بردی، که تا گوهر دهی
❈۲۶❈
در تو، پروین، نیست فکر و عقل و هوش ورنه دیگ حق نمی‌افتد ز جوش

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۱۲۳ - گره گشای

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

سید امیر حسین رازقی
2015-10-16T23:17:39
شعری حکمنت انگیزی بود تنها چیزی که در پایان شعر توجه نشده این است صاحب واقعی همیان زر پیدا شده کیست آایا می توان صاحب همیان گنشده باشد
ناشناس
2015-03-16T14:43:26
خواندن این شعر توسط مقام معظم رهبری ...پیوند به وبگاه بیرونی
خسرو یاوری
2011-12-23T15:53:37
با عرض سلام :1-در بیت دوم مصرع اول بجای (می آمد ) کلمه ( میمد ) آمده 2 - همین بیت دوم مصرع دوم کلمه (قالب ) اشتباه است و کلمه ی (غالب ) به معنی بیشتر و اکثرا صحیح می باشد . 3- در بیت ماقبل آخر ، مصرع دوم کلمه ی (که تا ) صحیح است ولی اشتباها (تا که ) آمده است .متشکرم
امیر صادقی
2009-09-03T09:05:21
این سروده زیبای پروین مصداق این حدیث قدسی است که: "خداوند طوری با بنده اش رفتار میکند که گویی همان یک بنده را دارد و بنده با خداوند طوری رفتار می کند که گویی هزاران خدا دارد".در این حکایت منظوم مرد بی نوا، غافل از خدا، بر در هر کس و ناکس می پاید تا چیزی بیابد، و نهایتاً چون از خدایان زمینی نا امید می شود روی به خدای آسمانی بلند می کند و می یابد آنچه خداوند برای او در نظر گرفته است.این گونه امثال در ادبیات ما کم نیستند. براستی که از این شعر حظی بردم وافرخدایش رحمت کناد
منیژه خانم
2009-12-10T11:14:39
یکی از ویژگیهای اشعار پروین(که هم در این شعر و هم در شهر لطف حق وی قابل مشاهده است) اینست که ابتدا همه زوایای نومیدی از خلق و بسته بودن تمامی درهای دنیا به روی او را به خوبی به تصویر می کشد(که البته فهم کامل آن صرفا در مواردی برای خواننده یا شنونده قابل درک است که خود فی الحال در موقعیتی مشابه قرار گرفته باشد) و سپس نمایش امداد غیبی(یدالله فوق ایدیهم) را نیز بر همان روال نمایان می گرداند(که باز درک کامل آن مستلزم تشابه با آن موقعیت در حال است).
ف-ش
2008-05-29T06:21:41
بنام خدا خلاصه داستان اینکه پیر مردی مفلس پسر و دخترش بیمار بودند واز هر آدم خودپرستی طلب کمک میکرد روزها گدائی میکرد وشبها بیمارداریشبی از ناچاری سوی آسیائی رفت وآسیابان مقداری گندم به اوداد گندم را در دامن ریخت و گره زد که نریزد وبراه افتاد پس رو به خدا کرد وگفت ای گره گشا گره گره از کار من برگشا که این گندم را کسی بخرد وبا پول آن عدس وعسل برای شوربا تهیه کنمناگان دید گره دامن باز شده وگندم ها ریخته است زبان باعتراض گشود که خدایا بجای گره گشائی از کارم این گره را باز کردی!!پس خواست گندم ها را جمع کند کیسه پولی را درآنجا افتاده دید پس خدا را سجده کرد وعذر خواست که حکمت کار تو را از اول ندانستم وسخنانی اینگونه گفت:هر بلائی کز تو آید رحمتی استهر که را فقری دهی آن دولتی است....2- در بیت 19 میآمیختم درست است بیت ششم ازآخرکانچه به جای کنچه بهتر است---پاسخ: با تشکر از شما، غلطهای اشاره شده تصحیح شدند.
مرضیه - علمدار
2011-03-29T11:37:49
اشعر زیبای پروین سراسر پند آموز و اکنده از نکات تربیتی است خدایش او را بیامرزد . نمونه ی این موضوع یعنی توکل به خدای متعال و درخواست استعانت از او در اموزه ای دینی و فرهنگی ما کم نیست . در داستان حضرت یوسف زمانی که یوسف در زندان بود بدلیل یاری خواستن از بنده ی خدا چند سال دیگر در زندان بدست فراموشی سپرده شد تا اینکه به حکم خدا از زندان رها یی یافت و به آن دولت و مکنت رسید . من نیز سعادت این را داشته ام که یاری خداوند را در سخت ترین لحظات زندگیم احساس کنم . براستی که هیچ لذتی بالاتر از درک لطف و رحمت خدا نیست . اینکه با تمام وجود او را درکنار خود حس کنی .
سید عباس کاظمی
2014-04-15T13:40:21
بنام خداراضی به رضای خدا بودن و شکر نعمت داشتن در هر حالی نعمت است. اگر کسی بتواند در سختی و رنج این گونه رفتار کند بسیار انسان است و انسانیت بزرگترین موهبت خداوندی است.
اانا
2014-01-24T18:00:30
سلام خیییییییییییلییییییییی شعر قشنگی بود و خییییییلیییییییی هم به درد تحقیقم خورد........خدایا انقدر حکمت آمیز باهامون برخورد نکن ..هی نمی فهمیم هی حرص می خوریم...مث این پیرمرده.......
یعقوب خاوری
2014-01-05T08:54:53
با سلام به محضر آقای یاوری، بیت دوم نیست بلکه بیت 8 است. تذکر اول و سوم درست، ولی تذکر دوم که فرمودید غالب درست است، همان قالب درست و در اینجا به معنای جسم و بدن است؛ یعنی دیگر نیرویی در بدن نمانده بود.لطفا در بیت 8 میمد به می آمد و در بیت ما قبل آخر تا که به که تا تبدیل شود.
ناشناس
2014-09-14T09:31:38
وقتی مشکلی برایمان به وجود میاید فکر می کنیم خداوند در جای دیگری به کار دیگری مشغول است ، یادمان می رود که حضور خداوند همیشگی و بدون قید و شرط است...
مهدی پژوهنده
2014-09-13T09:18:30
در بیت یکی مانده به آخر ، وزن مصرع دوم خراب است و به نظر می رسد این گونه صحیحتر باشد: رشته ام بردی که تا گوهر دهی
تنگ طه
2014-06-02T11:15:49
یکی از زیباترین اشعار اختر چرخ ادب همین شعر می باشد در اینجا نیز شاعر بیشتر به این اشاره دارد که بعضی مواقع برای ما یک گرفتاری پیش می آید که خیر ما در آن است مانند همین پیرمرد برگشته بخت اما ما به دلیل جهل و نااگاهی خود به زمین و زمان ناسزا می گوییم و بعد که آثار خیر همان گرفتاری برایمان روشن گشت به اشتباه خود پی می بریم .
کامران
2020-01-29T12:15:03
در یک بیت به آخر مانده طاهراً جایِ "که" و "تا" عوض شده است.گندمم را ریختی، تا زر دهیرشته‌ام بردی، که تا گوهر دهی
احسان
2020-03-05T12:37:35
با درودافزون بر ویرایش هایی که در بیت 8 (می آمد) و بیت یکی مانده به پایان (که تا) بایسته است، در بیت 12 واژه "کوئی" نادرست و با همزه نوشته شده است. واژه "کویی" درست است.سپاسگزار از شما
احسان
2020-03-05T12:40:30
و همچنین در پاره ی دوم از این بیت، "تکاپویی" درست است.
سرگشته
2019-05-24T18:59:15
در بیت هشتم، مصرع اول، کلمۀ «می‌آمد» به اشتباه «میمد» تایپ شده. لطفاً اصلاح کنید.
علی عسکری_حامی سرخ
2019-06-19T14:18:34
چه شعر زیبائی...درود درود درود بر تو ای بانوی شعر و ادب.آری!إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ (خدایا)تنها تو را می‌پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم.وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ یَدْعُو مِنْ دُونِ اللَّهِ.. احقاف-آیه 5وکیست گمراه تر از کسی که جز الله را به فریاد میخواند.. هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ ۖ وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ اوّل و آخر و پیدا و پنهان اوست؛ و او به هر چیز داناست.(اول الله، آخر الله، ظاهر الله، باطن الله ..) و متاسفانه همه را صدا می زنیم(یا..یا... )!جز آنکه باید صدا زنیم... پس بگو یا الله
مهدی
2019-04-23T22:16:21
چرا مشکل وزنی این مصرع را که برخی از خوانندگان محترم هم گزارش داده‌اند، اصلاح نمی‌کنید:در بیت زیر، مصرع دوم، جای دو کلمه باید عوض شود تا وزن و قافیه رعایت گردد:گندمم را ریختی تا زر دهیرشته ام بردی،تا که گوهر دهیباید باشد:رشته ام بردی که تا گوهر دهی
مهدی
2019-04-23T22:20:26
در مصرع دوم بیت 37 نسخه بدلی از سوی رهبر فرهیخته انقلاب مطرح شده است که مناسب است در پرانتز یا پاورقی تذکر داده شود:هر بلائی کز تو آید رحمتی استهر که را فقری دهی آن دولتی است(هر که را رنجی دهی، آن راحتی است)
مسعود فولادی
2019-08-21T19:25:34
سلام. با توجه به پیوستگی عناصر داستان به هم آنهم در پس پرده و توسط شعوری ماورای فهم انسانها. آیا میتوان به این نتیجه رسید که همیان زری که مرد مسکین آن شب یافت، مجموع کمک های نا شده ی مردم است به مرد فقیر؟ با توجه به متن زیبای شعر اینطور برمی آید که مرد مسکین در دریوزگی خیلی موفق نبوده و حتی آن شب کذایی هیچ کس بهش کمکی ننموده. لذا گم شدن همیان زر از دارایی کس دیگر اشاره دارد به این موضوع که با انفاق میتوان مال خود را حفظ و حراست نمود و چون انفاقی در کار نباشد گوشه ای از مال بر باد خواهد رفت و به دست صاحبش خواهد افتاد. در اینجا کسی که مالش را از دست داده میتواند تاجری موفق در ثروت اندوزی بوده باشد و چون همیانی از زرهایش را از دست داده متوصل به اخذ آن مبلغ از کیسه خلق الله خواهد شد.
محسن
2021-01-12T16:07:28
سلام؛ سوالی ذهنم را درگیر کرده اگر پیرمرد همیان زر نمیافت چه می کرد و می گفت؟ اینکه الخیر و فی ماوقع به کمک میکند از پس رنج برآییم درست. اما اگر خیر نبود چه؟
سیامک
2020-12-31T06:51:44
چقدر این شعر زیبا و پند آموزه فقط حیف که اون کیسه زر حتما صاحبی داشته و شرعا باید به دست صاحبش برسه
نعیما
2021-01-24T12:10:23
یار عزیزی که این مثنوی را خوانده، در چندین مورد ایراد وزنی دارد. لطفا جهت ارتقاء کیفیت اشعار قرائت شده، قبل از آپلود خوانش‌ها، صحت خوانش را بررسی بفرمایید
منوچهر
2021-03-24T15:16:58
عزیزان توجه داشته باشی اصل شعر و داستان برگرفته از مولانا میباشد ، و خانوم اعتصامی بر ابیات آن افزوده ، در کل به نظر اینحانب مولانا خورشید تابانیست که متاسفانه ما ایرانیان ایشون رو از یاد بردیم
سید علیرضا حسینی
2020-07-10T16:15:26
سلام چگونه میتوانم متن صوتی برای شعر های خانم پروین اعتصامی ارسال کنم
رئیسی ورکانی
2020-07-05T07:27:47
در بیت: گندمم را ریختی تا زر دهی رشته ام بردی،تا گوهر دهی. کلمه(که) اضافه است . لطفا بردارید
امیر
2020-08-07T14:25:33
سلام به همه عزیزان ادب دوستدر بیت قبل از آخز " که " اضافه نیست ، اگه حذف بشه شعر مشکل پیدا میکنه ، " که " جابجا نوشته شده ، درستش اینه :گندمم را ریختی ، تا زر دهیرشته ام بردی ، که تا گوهر دهی
طاها
2020-07-24T21:15:05
این بیت ناصحیح درج شده است:شب، بسوی خانه میمد زبون --> می آمد
اسدالهی
2020-08-15T17:58:00
بیت ماقبل آخر "که تا گوهر دهی" درست است؛ تا که گوهر دهی با وزن شعر همخوانی نداردمتشکرم
الیاس
2020-09-11T14:56:16
سلام. به نظر میاد در بیت یکی مونده به آخر, مصرع دوم کلمه تا و کلمه که با هم جابجا شدند و وزن شعر درست در نمیاد. (رشته ام بردی, که تا گوهر دهی)
ابوالفضل
2018-01-12T19:35:05
در پاسخ به آقای علی داکری بزرگوار : درست است در آسیاب ، آسیابان کار می کند اما دهقان هم برای آرد کردن گندمش به آنجا می رود و در ادامه هم بیان می دارد که دهقان به او گندم داد .اما در مورد اینکه مال پیدا شده را انسان نمی تواند تصاحب نماید ، خوشبینانه ترین نظر این است که او به مژدگانی که از پیدا کردن همیان زر نصیبش می شده خوشحال بوده نه خود همیان زر .
رشید
2018-10-21T22:40:31
در بیت زیر، مصرع دوم، جای دو کلمه باید عوض شود تا وزن و قافیه رعایت گردد:گندمم را ریختی تا زر دهیرشته ام بردی،تا که گوهر دهیباید باشد:رشته ام بردی که تا گوهر دهی
صمد
2019-01-19T22:50:45
گندمم را ریختی، تا زر دهیرشته‌ام بردی، تا که گوهر دهیدر مصرع دوم این بیت باید جای * تا * و *که* عوض بشه تا وزن درست بشه گندمم را ریختی، تا زر دهیرشته‌ام بردی، که تا گوهر دهی
توصیف السلطان
2021-06-23T00:13:36.1466809
موارد 3 و 1 را موافقم درمورد فرموده دومتان... خیر. (قالب) به معنای کالبد، تن و بدن، صحیح می‌باشد. (غالب) به معنای چیره‌شده و پیروز و دربرگرفته، هرچند که با مفهوم مشابهی با فرموده حضرتعالی هم سابقا استفاده شده؛ لکن در این مورد صحیح نمی‌باشد.
توصیف السلطان
2021-06-23T00:26:22.6827404
عزیزان گرانقدر! ارزش ادبی و هنری شعر، نیت پاک شاعره مرحوم و پند نهفته در دل این شعر را با سخنان پوچ پایین نیاورید! فلانی در فلان‌جا چه میکرد و کیسه زر را پیدا و تصاحب کرد و گناه شد و غیره و ذلک... مشکل اینجاست که جایی که باید به قلبتان رجوع کنید، به مغزتان رجوع میکند و زمانی که باید منطقی فکر کنید، احساسی عمل میکنید! لااقل هم اگر فکر میکنید، صحیح و کامل فکر کنید! آسیاب بیرون ده واقع می‌شد و در فاصله‌ای قابل توجه از آن؛ چرایی بماند. در بیرون شهر و ده، در تاریکی شب و سرمای زمستان، کیسه‌ای زر یافته شده و یابنده، گدای کوی‌وبرزن است؛ گدایی که به نان شبش محتاج است و عرق شرم بر جبین دارد مقابل خانواده‌اش... بس کنید بحث بیهوده را!
توصیف السلطان
2021-06-23T00:44:22.5906432
مولانا جلال الدین محمد بلخی، در دل ایرانی جماعت هست و خواهد بود! لکن صحیح میفرمایید. مع الأسف، گاهی در حقش کم لطفی میکنیم.
توصیف السلطان
2021-06-23T00:44:49.4055547
موافقم
توصیف السلطان
2021-06-23T00:52:11.7231733
العبد یدبر و الله یقدر تدبیر انسان، منافاتی با تقدیر الهی ندارد. جهانی که در آن زندگی میکنیم، همچون نوشتن برگه امتحانی‌ست؛ آنچه را فکر میکنیم درست است، مینویسیم و آنچه را میدانیم، بیان میکنیم. لکن بدین معنا نیست که قطعا جواب صحیح و نهایی هم همان چیزیست که نوشته‌ایم. حرف شما مانند این است که بگوییم چون جواب صحیح مشخص است و ورقه اصلاح خواهد شد تا ببینند درست نوشته‌ایم یا غلط، از ترس اینکه پاسخمان اشتباه باشد، چیزی ننویسیم! خوب و بد، براساس معیار است که تعیین میگردد. معیار بی‌خطا هم نزد خداست و از دسترس بشری چون من وشما، خارج. ولی بدین معنا نیست که قوه تفکر و قدرت اختیارمان را نباید در انجام امور و پیشبرد زندگانی به کار بگیریم.
توصیف السلطان
2021-06-23T00:55:57.3830563
کیسه زری که در تاریکی و در شبی زمستانی، در جایی خارج از شهر افتاده و نهایتا به دست کسی رسیده که مصداق دریافت صدقه و زکات است... فکر نمیکنم این کار، منافاتی با شریعت داشته باشد! مالی که پیدا میشود را باید چه کرد؟ مگر غیر این است که اگر صاحب پیدا نشد، باید آن را صدقه داد!؟
توصیف السلطان
2021-06-23T01:01:24.8287869
دوست عزیز! معیار اینکه میگوییم آن بیت مشکل دارد، وزن و نحوه خوانش شعر است. با راه‌حل شما، میشود از چاله به چاه افتادن! 😄 به نظر میرسد اصلاح و تغییر (تا که) به (که تا) راهی بهتر باشد. هرچند که اینجانب، آن را نیز نهایی نمیدانم. با توجه به مابقی شعر و ادبیات شاعره در ابیات دیگر، (که تا) صحیح به نظر نمیرسد.
توصیف السلطان
2021-06-23T01:06:59.2260157
در این باب، تنها مورد مشخص این است که هیچ‌چیز مشخص نیست! آن شایدی که شما آوردید... هزاران شاید دیگر پشتش هست! در مورد چنین موضوعاتی، نمیتوان اظهار نظر قطعی نمود و به نظر شخص بنده، این، خود از براهینیست برای وجوب وجودی ماورایی برای اداره امور جهان که ما آن را (خدا) مینامیم. بحث را زیاد طول نمیدهم... لکن گفتنیست که فرموده شما، همانقدر که میتواند صحیح باشد، میتواند غلط باشد! اکن چون دوست میداریم درست باشد، آنرا درست بپنداریم... این بحثی دیگر و بابی جداست! البته شما در داستان چنین برداشتی کردید و شاید گفته‌های من، اصلا منظور نظرتان نبوده‌اند. در این صورت، هیچ بعید نیست که گفته‌هایتان درست باشند و دیدگاهی منحصر به فرد و گیراست! 👌🏻
توصیف السلطان
2021-06-23T01:15:42.9651532
دو عین شما، بینا و پویا هستند! تبریک به شما، دو عین و به دوعین شما! در مورد جمله انتهایی... به راستی چه تلخ است که گاهی مردم، پیغمبر و امام و امام‌زاده را هم تراز خدا، یا بالاتر از آن میپندارند! آه، از جهل و وای از عناد و داد از سوء استفاده! چه تلخ است اینکه به جای توسل، بت‌پرستی پیشه کنیم! به یاد می‌آورم که مداحی در دوران طفولیت بنده، نوحه‌ای در مراسمی خواند و گفت: کعبه 4 گوشه دارد... حرم ما 6 گوشه!!! خدایمان حسین است و پیامیرمان، عباس!!! یا الله! یا الله! امان از جهل!
محمد
2021-10-05T15:59:03.853064
۱- این شعر، ترجمان زیبای آیه ۲۱۶ سوره مبارکه بقره می باشد 《 و عَسی أَنْ تَکْرَهوا شیئاً و هو خیر لکم و عسی أَنْ تحبّوا شیئاً و هو شرٌّ لکم و الله یعلم و أَنتم لا تعلمون》 ( و چه بسا چیزی را خوش نمی‌دارید و آن برای شما خوب است، و بسا چیزی را دوست می‌دارید و آن برای شما بد است، و خدا می‌داند و شما نمی‌دانید ) ۲- بیت یکی مانده به آخر، در مصرع دوم اشکال وزنی وجود دارد. بهتر است مصرع به یکی از گونه های ذیل اصلاح شود: ( رشته ام بردی که تا گوهر دهی ) یا ( رشته ام بُبریدی تا گوهر دهی )  
ع.ر.گوهر
2021-10-25T19:59:17.5128395
با سلامدر بیت هشتم ...می آمد صحیح میباشد لطفا تصحیح بفرمایید
حسین .
2022-05-09T10:04:21.3685098
باسلام اگر امکان داره چند نمونه شعر در این باب معرفی کنید ممنون
ایمان کیانی
2022-05-16T11:17:47.6461772
پیوند به وبگاه بیرونی    
Mahmood Shams
2022-07-03T01:56:44.886188
با سلام و درود ، به متن حاشیه جناب محمد عزیز اضافه کنم که در باب این آیه زیبا از کتاب آسمانی قرآن : آیه ۲۱۶ سوره مبارکه بقره 《 و عَسی أَنْ تَکْرَهوا شیئاً و هو خیر لکم و عسی أَنْ تحبّوا شیئاً و هو شرٌّ لکم و الله یعلم و أَنتم لا تعلمون》 ( و چه بسا چیزی را خوش نمی‌دارید و آن برای شما خوب است، و بسا چیزی را دوست می‌دارید و آن برای شما بد است، و خدا می‌داند و شما نمی‌دانید ) حضرت مولانا در مثنوی معنوی می فرماید : شکر حق را کان دعا مردود شد / من زیان پنداشتم و آن سود شد / بس دعاها که زیانست و هلاک / وز کرم می نشنود یزدان پاک /
Mahmood Shams
2022-07-03T02:07:50.1565783
دوستان گرامی که که فرمودند این داستان از حضرت مولاناست و از ایشان اقتباس شده میشه بفرمایید کدام شعر و در کجا !!؟ بنده چیزی پیدا نکردم در این موزد !! ممنون میشم راهنمایی بفرمایید ، با سپاس
شیخ نوید نظری
2022-09-14T06:35:51.9996451
رحمت و غفران الهی به روح بانو پروین بنده این شعر رو توی منبر استفاده کردم. بسیار بسیار آرامش بخش. در پاسخ به چند جوان مأیوس از همه جا هم وقتی این شعر را خواندم، بالاتفاق گفتند: با این ابیات آرامش یافتیم. لینک منبر حقیر پیوند به وبگاه بیرونی
متین .
2023-11-05T20:55:01.2012132
بینظیررر بوددد👌👌