گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

پروین اعتصامی:کار مده نفس تبه کار را در صف گل جا مده این خار را

❈۱❈
کار مده نفس تبه کار را در صف گل جا مده این خار را
کشته نکودار که موش هوی خورده بسی خوشه و خروار را
❈۲❈
چرخ و زمین بندهٔ تدبیر تست بنده مشو درهم و دینار را
همسر پرهیز نگردد طمع با هنر انباز مکن عار را
❈۳❈
ای که شدی تاجر بازار وقت بنگر و بشناس خریدار را
چرخ بدانست که کار تو چیست دید چو در دست تو افزار را
❈۴❈
بار وبال است تن بی تمیز روح چرا می‌کشد این بار را
کم دهدت گیتی بسیاردان به که بسنجی کم و بسیار را
❈۵❈
تا نزند راهروی را بپای به که بکوبند سر مار را
خیره نوشت آنچه نوشت اهرمن پاره کن این دفتر و طومار را
❈۶❈
هیچ خردمند نپرسد ز مست مصلحت مردم هشیار را
روح گرفتار و بفکر فرار فکر همین است گرفتار را
❈۷❈
آینهٔ تست دل تابناک بستر از این آینه زنگار را
دزد بر این خانه از آنرو گذشت تا بشناسد در و دیوار را
❈۸❈
چرخ یکی دفتر کردارهاست پیشه مکن بیهده کردار را
دست هنر چید، نه دست هوس میوهٔ این شاخ نگونسار را
❈۹❈
رو گهری جوی که وقت فروش خیره کند مردم بازار را
در همه جا راه تو هموار نیست مست مپوی این ره هموار را

فایل صوتی دیوان اشعار قصیدهٔ شمارهٔ ۲

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

ناشناس
2008-05-03T17:43:30
هوپروین همانند عرفا نفس انسان را در شکل گسترده دیده است بسیاری از مردم تصور میکنند نفس فقط چند غریزه ومیل شناخته شده است در حالیکه اهل معرفت نفس را همان خود کاذب وعاریتی میدانند که ممکن است همه اعمال انسان را اعم از نیک وبد در کنترل داشته باشد بنا براین اینگونه قصاید ازجنبه دعوت( ضمنی) به خودآگاهی یا خود شناسی اهمیت دارد ودر عین انسان را نسبت به امور نفسانی شناخته شده که زیان فردی واجتماعی دارد هشدار میدهد وجادارد که مورد توجه همگان از خاص وعام باشد
مهران
2017-05-25T17:28:49
**رو گهری جوی که وقت فروشخیره کند مردم بازار را**این آخره حرفه
مجتبی
2022-10-07T15:37:42.2680882
میتوان گفت در این شعر بانو اعتصامی نفس، شیطان را و خطرات آن را به خوبی به تصویر کشیده، و همچنین راه درمان آن را نیز گفته، از همان شروع شعر "کارمده نفس تبه کار را ، در صف گل جا مده این خار را" به خوبی روح پاک و مقدس آدمی را نمایان کرده، چرا که تمامیه انسان ها روحشان مقدس و از حضرت حق میباشد، در ظرفیت آدمی و در وجود آدمی درست نیست که "نفس" و "تبه" را به خود راه بدهد. و در ادامه به اذیت شدن روح در این دنیا اشاره میکند که میگوید: " بار وبال است تن بی تمیز / روح چرا می‌کشد این بار را" چرا که آدمی به شدت پیرو نفس خود است، این باعث اذیت شدن روح میشود، و از اواسط شعر به بعد، نصیحت میکند آدمی را که هرچه اهرمن نوشت ( یعنی نفس را راه نده ) پاره کن و بدان گوش مکن چرا که چیزی جز تیرگی و ملامت عایدت نمی شود و تأکید میکند که دل خود را از هرگونه نفس دور بنماییم.