گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

پروین اعتصامی:مرغی بباغ رفت و یکی میوه کند و خورد ناگه ز دست چرخ بپایش رسید سنگ

❈۱❈
مرغی بباغ رفت و یکی میوه کند و خورد ناگه ز دست چرخ بپایش رسید سنگ
خونین به لانه آمد و سر زیر پر کشید غلتید چون کبوتر با باز کرده جنگ
❈۲❈
بگریست مرغ خرد که برخیز و سرخ کن مانند بال خویش، مرا نیز بال و چنگ
نالید و گفت خون دلست این نه رنگ و زیب صیاد روزگار، بمن عرصه کرد تنگ
❈۳❈
آخر تو هم ز لانه، پی دانه بر پری از خون پر تو نیز بدینسان کنند رنگ
در سبزه گر روی، کندت دست جور پر بر بام گر شوی، کندت سنگ فتنه لنگ
❈۴❈
آهسته میوه‌ای بکن از شاخی و برو در باغ و مرغزار، مکن هیچگه درنگ
میدان سعی و کار، شمار است بعد ازین ما رفتگان نبوت خود تاختیم خنگ

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۵۴ - خون دل

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

ناشناس
2013-01-29T13:27:02
به نظر می رسد بیت آخر باید به این گونه باشد:میدان سعی و کار، شما راست بعد ازینما رفتگان به نوبت خود تاختیم خنگ«شما راست» به اشتباه «شمار است» نوشته شده و «بنوبت» یا «به نوبت»، «نبوت» نوشته شده است.معنی شعر با اصلاح مورد نظر اینجانب به این صورت می شود:میدان کار از این پس از آن شماست (نوبت شماست که کار و تلاش کنید) ما قبلا به نوبت، سعی و تلاش خود را کرده ایم.