گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

پروین اعتصامی:شاهدی گفت بشمعی کامشب در و دیوار، مزین کردم

❈۱❈
شاهدی گفت بشمعی کامشب در و دیوار، مزین کردم
دیشب از شوق، نخفتم یکدم دوختم جامه و بر تن کردم
❈۲❈
دو سه گوهر ز گلوبندم ریخت بستم و باز بگردن کردم
کس ندانست چه سحرآمیزی به پرند، از نخ و سوزن کردم
❈۳❈
صفحهٔ کارگه، از سوسن و گل بخوشی چون صف گلشن کردم
تو بگرد هنر من نرسی زانکه من بذل سر و تن کردم
❈۴❈
شمع خندید که بس تیره شدم تا ز تاریکیت ایمن کردم
پی پیوند گهرهای تو، بس گهر اشک بدامن کردم
❈۵❈
گریه‌ها کردم و چون ابر بهار خدمت آن گل و سوسن کردم
خوشم از سوختن خویش از آنک سوختم، بزم تو روشن کردم
❈۶❈
گر چه یک روزن امید نماند جلوه‌ها بر درو روزن کردم
تا تو آسوده‌روی در ره خویش خوی با گیتی رهزن کردم
❈۷❈
تا فروزنده شود زیب و زرت جان ز روی و دل از آهن کردم
خرمن عمر من ار سوخته شد حاصل شوق تو، خرمن کردم
❈۸❈
کارهائیکه شمردی بر من تو نکردی، همه را من کردم

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۸۴ - شاهد و شمع

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

پرویز ذوالفقاری
2015-08-16T18:13:50
باسلام شهید مطهری در کتاب حماسه عاشورا می گوید شهدا شمع محفل بشریتند ،مردم امکانات زندگی و رفاه خود را مدیون دانشمندان و دانشمندان این امکان را وامدار شهدا هستند زیرا آنان بودند که محیط امن را برای ارائه خدمات دانشمندان فراهم کردندوآقای مطهری برای جا انداختن مطلب از این شعر پروین استفاده میکند.چه انتخاب مناسبی
ناشناس
2014-12-09T23:56:10
عبدلی مرد
سایه سرو
2015-03-15T11:50:53
حاصل گردش تو گرد منِ خسته چه بودآن همه شعله که بر پای تو من سر کردماشک ریزان ،تن خود را همه آتش کردمروشنی گشتمو راهت همه روشن کردماز منِ دلشده خاکستر سردی جا ماندساده دل من که پرو بال تو باور کردم سایه سرو93/12/24
شهریار نعمت اللهی
2013-12-23T20:21:08
با سلام در شعر گفتگو شاهد و شمع را با مفهوم گفتگوی مادر و فرزند بارها و بارها خواندم و هر بار زیباتر و زیباتر می شد.خدا تمام مادران را حفظ کند