گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

پروین اعتصامی:گویند عارفان هنر و علم کیمیاست وان مس که گشت همسر این کیمیا طلاست

❈۱❈
گویند عارفان هنر و علم کیمیاست وان مس که گشت همسر این کیمیا طلاست
فرخنده طائری که بدین بال و پر پرد همدوش مرغ دولت و همعرصهٔ هماست
❈۲❈
وقت گذشته را نتوانی خرید باز مفروش خیره، کاین گهر پاک بی بهاست
گر زنده‌ای و مرده نه‌ای، کار جان گزین تن پروری چه سود، چو جان تو ناشتاست
❈۳❈
تو مردمی و دولت مردم فضیلت است تنها وظیفهٔ تو همی نیست خواب و خاست
زان راه باز گرد که از رهروان تهی است زان آدمی بترس که با دیو آشناست
❈۴❈
سالک نخواسته است ز گمگشته رهبری عاقل نکرده است ز دیوانه بازخواست
چون معدنست علم و در آن روح کارگر پیوند علم و جان سخن کاه و کهرباست
❈۵❈
خوشتر شوی بفضل زلعلی که در زمی است برتر پری بعلم ز مرغی که در هواست
گر لاغری تو، جرم شبان تو نیست هیچ زیرا که وقت خواب تو در موسم چراست
❈۶❈
دانی ملخ چه گفت چو سرما و برف دید: تا گرم جست و خیز شدم نوبت شتاست
جان را بلند دار که این است برتری پستی نه از زمین و بلندی نه از سماست
❈۷❈
اندر سموم طیبت باد بهار نیست آن نکهت خوش از نفس خرم صباست
آن را که دیبهٔ هنر و علم در بر است فرش سرای او چه غم ارزانکه بوریاست
❈۸❈
آزاده کس نگفت ترا، تا که خاطرت گاهی اسیر آز و گهی بستهٔ هواست
مزدور دیو و هیمه‌کش او شدیم از آن کاین سفله تن گرسنه و در فکرت غذاست
❈۹❈
تو دیو بین که پیش رو راه آدمی است تو آدمی نگر که چو دستیش رهنماست
بیگانه دزد را بکمین میتوان گرفت نتوان رهید ز آفت دزدی که آشناست
❈۱۰❈
بشناس فرق دوست ز دشمن بچشم عقل مفتون مشو که در پس هر چهره چهره‌هاست
جمشید ساخت جام جهان‌بین از آنسبب کگه نبود ازین که جهان جام خودنماست
❈۱۱❈
زنگارهاست در دل آلودگان دهر هر پاک جامه را نتوان گفت پارساست
ایدل، غرور و حرص زبونی و سفلگی است ای دیده، راه دیو ز راه خدا جداست
❈۱۲❈
گر فکر برتری کنی و بر پری بشوق بینی که در کجائی و اندر سرت چهاست
جان شاخه‌ایست، میوهٔ آن علم و فضل و رای در شاخه‌ای نگر که چه خوشرنگ میوه‌هاست
❈۱۳❈
ای شاخ تازه‌رس که بگلشن دمیده‌ای آن گلبنی که گل ندهد کمتر از گیاست
اعمی است گر بدیدهٔ معنیش بنگری آن کو خطا نمود و ندانست کان خطاست
❈۱۴❈
زان گنج شایگان که بکنج قناعت است مور ضعیف گر چو سلیمان شود رواست
دهقان توئی بمزرع ملک وجود خویش کار تو همچو غله و ایام آسیاست
❈۱۵❈
سر، بی چراغ عقل گرفتار تیرگی است تن بی وجود روح، پراکنده چون هباست
همنیروی چنار نگشته است شاخکی کز هر نسیم، بیدصفت قامتش دوتاست
❈۱۶❈
گر پند تلخ میدهمت، ترشرو مباش تلخی بیاد آر که خاصیت دواست
در پیش پای بنگر و آنگه گذار پای در راه چاه و چشم تو همواره در قفاست
❈۱۷❈
چون روشنی رسد ز چراغی که مرده است چون درد به شود ز طبیبی که مبتلاست
گندم نکاشتیم گه کشت، زان سبب ما را بجای آرد در انبار، لوبیاست
❈۱۸❈
در آسمان علم، عمل برترین پراست در کشور وجود، هنر بهترین غناست
میجوی گرچه عزم تو ز اندیشه برتر است میپوی گرچه راه تو در کام اژدهاست
❈۱۹❈
در پیچ و تابهای ره عشق مقصدیست در موجهای بحر سعادت سفینه‌هاست
قصر رفیع معرفت و کاخ مردمی در خاکدان پست جهان برترین بناست
❈۲۰❈
عاقل کسیکه رنجبر دشت آرزو است خرم کسیکه درده امید روستاست
بازارگان شدستی و کالات هیچ نیست در حیرتم که نام تو بازارگان چراست
❈۲۱❈
با دانش است فخر، نه با ثروت و عقار تنها هنر تفاوت انسان و چارپاست
زاشوبهای سیل و ز فریادهای موج نندیشد ای فقیه هر آنکس که ناخداست
❈۲۲❈
دیوانگی است قصهٔ تقدیر و بخت نیست از بام سرنگون شدن و گفتن این قضاست
آن سفله‌ای که مفتی و قاضی است نام او تا پود و تار جامه‌اش از رشوه و رباست
❈۲۳❈
گر درهمی دهند، بهشتی طمع کنند کو آنچنان عبادت و زهدی که بیریاست
جانرا هر آنکه معرفت آموخت مردم است دل را هر آنکه نیک نگهداشت پادشاست

فایل صوتی دیوان اشعار قصیدهٔ شمارهٔ ۹

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

شادان کیوان
2014-11-03T07:14:50
در مصراع "اندر سموم، طیبت باد بهار نیست"، سموم را باید با فتح سین خواند که باد سام است که داغ و کشنده است و چون این باد بیشتر در نواحی بیابانی عربستان میوزد بنام نژاد عرب که سامی اند، باد سام نامیده شده.طیبت هم اسم مصدر از ریشه طیب و بمعنای پاکی و پاکیزگی است
امین کیخا
2013-04-28T02:18:58
پند واژه زیباییست در فارسی میانه معنی روش میدهد و پندش داد یعنی راه و روش به او نمود و زیباتر انکه با path در انگلیسی همریشه است به همان معنی راه و فند نیز که معنی پند میداده در واقع روش حل کردن مشکلات است یعنی شگرد و بعد فن شده است
امین کیخا
2013-04-25T23:23:13
قاضی لغت فارسی است از پهلوی با نگارش کادیک وبه هنگام گردیدن به عربی قاضی شده است
مهدیار
2020-04-24T12:55:49
عاقل کسی که رنجبر دشت آرزوستخرم کسی که در ده امید روستاستجالب است که در این بیت معنای مثبت آرزو به کار رفته در حالی که در نگاه اولیه اشعار پند، آرزو در معنای منفی و مذموم است!
عباس سلیمیان
2018-09-28T18:27:57
درود برنگاهبانان زبان فارسی.بیت 20:(کآگه)درست است
اکبر khayat۱۴۹۳@gmail.comا
2018-12-06T15:19:41
خداوند رحمت کند پروین اعتصامی را که اشعارش همگی نغز و پند آموز است و برای هر کس که بخواهد از خواب غفلت بیدار شود و به سعادت برسد گرانبهاست. اشعارش بی نظیر و عالی است و بنظر اینجانب در نوع خودش نابغه بوده است."گر پند تلخ میدهمت،ترشرو مباش-تلخی بیاد آر که خاصیت دواست "