گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

پروین اعتصامی:برزگری پند به فرزند داد کای پسر، این پیشه پس از من تراست

❈۱❈
برزگری پند به فرزند داد کای پسر، این پیشه پس از من تراست
مدت ما جمله به محنت گذشت نوبت خون خوردن و رنج شماست
❈۲❈
کشت کن آنجا که نسیم و نمی است خرمی مزرعه، ز آب و هواست
دانه، چو طفلی است در آغوش خاک روز و شب، این طفل به نشو و نماست
❈۳❈
میوه دهد شاخ، چو گردد درخت این هنر دایهٔ باد صباست
دولت نوروز نپاید بسی حمله و تاراج خزان در قفاست
❈۴❈
دور کن از دامن اندیشه دست از پی مقصود برو تات پاست
هر چه کنی کشت، همان بدروی کار بد و نیک، چو کوه و صداست
❈۵❈
سبزه بهر جای که روید، خوش است رونق باغ، از گل و برگ و گیاست
راستی آموز، بسی جو فروش هست در این کوی، که گندم نماست
❈۶❈
نان خود از بازوی مردم مخواه گر که تو را بازوی زور آزماست
سعی کن، ای کودک مهد امید سعی تو بنا و سعادت بناست
❈۷❈
تجربه میبایدت اول، نه کار صاعقه در موسم خرمن، بلاست
گفت چنین، کای پدر نیک رای صاعقهٔ ما ستم اغنیاست
❈۸❈
پیشهٔ آنان، همه آرام و خواب قسمت ما، درد و غم و ابتلاست
دولت و آسایش و اقبال و جاه گر حق آنهاست، حق ما کجاست
❈۹❈
قوت، بخوناب جگر میخوریم روزی ما، در دهن اژدهاست
غله نداریم و گه خرمن است هیمه نداریم و زمان شتاست
❈۱۰❈
حاصل ما را، دگران می‌برند زحمت ما زحمت بی مدعاست
از غم باران و گل و برف و سیل قامت دهقان، بجوانی دوتاست
❈۱۱❈
سفرهٔ ما از خورش و نان، تهی است در ده ما، بس شکم ناشتاست
گه نبود روغن و گاهی چراغ خانهٔ ما، کی همه شب روشناست
❈۱۲❈
زین همه گنج و زر و ملک جهان آنچه که ما راست، همین بوریاست
همچو منی، زادهٔ شاهنشهی است لیک دو صد وصله، مرا بر قباست
❈۱۳❈
رنجبر، ار شاه بود وقت شام باز چو شب روز شود، بی‌نواست
خرقهٔ درویش، ز درماندگی گاه لحاف است و زمانی عباست
❈۱۴❈
از چه، شهان ملک ستانی کنند از چه، بیک کلبه ترا اکتفاست
پای من از چیست که بی موزه است در تن تو، جامهٔ خلقان چراست
❈۱۵❈
خرمن امسالهٔ ما را، که سوخت؟ از چه درین دهکده قحط و غلاست
در عوض رنج و سزای عمل آنچه رعیت شنود، ناسزاست
❈۱۶❈
چند شود بارکش این و آن زارع بدبخت، مگر چارپاست
کار ضعیفان ز چه بی رونق است خون فقیران ز چه رو، بی بهاست
❈۱۷❈
عدل، چه افتاد که منسوخ شد رحمت و انصاف، چرا کیمیاست
آنکه چو ما سوخته از آفتاب چشم و دلش را، چه فروغ و ضیاست
❈۱۸❈
ز انده این گنبد آئینه‌گون آینهٔ خاطر ما بی صفاست
آنچه که داریم ز دهر، آرزوست آنچه که بینیم ز گردون، جفاست
❈۱۹❈
پیر جهاندیده بخندید کاین قصهٔ زور است، نه کار قضاست
مردمی و عدل و مساوات نیست زان، ستم و جور و تعدی رواست
❈۲۰❈
گشت حق کارگران پایمال بر صفت غله که در آسیاست
هیچکسی پاس نگهدار نیست این لغت از دفتر امکان جداست
❈۲۱❈
پیش که مظلوم برد داوری فکر بزرگان، همه آز و هوی ست
انجمن آنجا که مجازی بود گفتهٔ حق را، چه ثبات و بقاست
❈۲۲❈
رشوه نه ما را، که بقاضی دهیم خدمت این قوم، به روی و ریاست
نبض تهی دست نگیرد طبیب درد فقیر، ای پسرک، بی دواست
❈۲۳❈
ما فقرا، از همه بیگانه‌ایم مرد غنی، با همه کس آشناست
بار خود از آب برون میکشد هر کس، اگر پیرو و گر پیشواست
❈۲۴❈
مردم این محکمه، اهریمنند دولت حکام، ز غصب و رباست
آنکه سحر، حامی شرع است و دین اشک یتیمانش، گه شب غذاست
❈۲۵❈
لاشه خورانند و به آلودگی پنجهٔ آلودهٔ ایشان گواست
خون بسی پیرزنان خورده‌است آنکه بچشم من و تو، پارساست
❈۲۶❈
خوابگه آنرا که سمور و خز است کی غم سرمای زمستان ماست
هر که پشیزی بگدائی دهد در طلب و نیت عمری دعاست
❈۲۷❈
تیره‌دلان را چه غم از تیرگیست بی خبران را، چه خبر از خداست

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۹۲ - صاعقهٔ ما، ستم اغنیاست

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

حمید
2015-11-21T22:52:07
نخیر خانم سلمااین شعر در سال 1315 و بعد از اینکه پروین نشان لیاقت اهدایی از طرف رضاشاه رو رد کرد سروده شده.اون زمان پروین 30 سالش بوده(مراجه شود به صفحه پروین توی ویکی پدیا)
خسته از ایام
2017-01-03T18:01:56
رحمت خدا بر شاعر این ابیات که سخن از دل مردم این زمان گفته ...از ما دلشکستگان خسته از ایام ...درود بر او باد..
msr
2012-10-05T22:33:34
دوست عزیزمان آقای حامد بیت را درست نخوانده‌اند و برای همین خواسته‌اند با افزودن «که» وزن آن را تصحیح کنند؛ به‌نظرم اگر علامت تشدید در «رعیّت» آورده شود، مشکل ایشان با این بیت مرتفع خواهد شد.با سپاس
امیر
2012-10-19T19:11:14
با سلامبخاطر حس خوبی که از خواندن سعر دوران کودکی ام از زنده یاد پروین اعتصامی در سایت شما به من دست داد از صمیم قلب متشکرم
حامد
2011-09-29T19:30:25
در عوض رنج و سزای عملآنچه ( که) رعیت شنود، ناسزاست
سلما
2013-05-20T20:05:01
پروین این شعر رو در محرم سال 1300 وقتی 15 ساله بوده سروده.واقعا جای شگفتی هست که دختری 15 ساله چنین بینش و تفکر انتقادی داشته!!
بابک
2020-01-09T18:03:20
خبر تأسف‌باری شنیدم مبنی بر این که آرامگاه ایشان تبدیل به دفتر پاسخگویی به سؤالات شرعی شده است. امیدوارم مسؤولین مربوطه هر چه سریع‌تر به این موضوع رسیدگی کنند.
رفیعی
2019-10-26T16:28:30
چقدر زیباست...لذت بردم