گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

رهی معیری:چو من ز سوز غمت جان کس نمی‌سوزد که عشق خرمن اهل هوس نمی‌سوزد

❈۱❈
چو من ز سوز غمت جان کس نمی‌سوزد که عشق خرمن اهل هوس نمی‌سوزد
در آتشم من و این مشت استخوان بر جاست عجب که سینه ز سوز نفس نمی‌سوزد
❈۲❈
ز داغ و درد جدایی کجا خبر داری؟ تو را که دل به فغان جرس نمی‌سوزد
ز بس که داغ تو دارم چو لاله بر دل تنگ دلم به حال دل هیچکس نمی‌سوزد
❈۳❈
به جز من و تو که در پای دوست سوخته‌ایم رهی ز آتش گل؛ خار و خس نمی‌سوزد

فایل صوتی ابیات پراکنده آتش گل

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

نگین شکروی
2010-06-04T14:27:09
بادرود وسپاس فراواناین شعر, یکی از غزل های زیبای رهی است که بیت اول وسوم آن از قلم افتاده اند و بدینقرارند:چو من ز سوز غمت جان کس نمی سوزدکه عشق ,خرمن اهل هوس نمی سوزدز داغ و درد جدایی کجا خبر داری؟تو راکه دل به فغان جرس نمی سوزدهمچنین دربیت آخر "و" بعد از گل زاید است:رهی زآتش گل ,خار وخس نمی سوزد---پاسخ: با تشکر، بیتهای جاافتاده اضافه شدند و مصرع مورد اشاره تصحیح شد.
حفیظ احمدی
2020-04-08T22:39:54
با سلام و خسته نباشید زنده‌یاد ظاهر هویدا آوازخوان افغان این شعر شادروان رهی را همراه با رباعی دیگر وی در آهنگی خوانده است.شعر دیگرش:ای جلوه برق آشیان سوز تراای روشنی شمع شب افروز ترا زان روز که دیدمت شبی خوابم نیست ای کاش ندیده بودم آنروز ترابا احترامحفیظ احمدی از افغانستان