رهی معیری:گر به چشم دل جانا جلوههای ما بینی در حریم اهل دل جلوه خدا بینی
❈۱❈
گر به چشم دل جانا جلوههای ما بینی
در حریم اهل دل جلوه خدا بینی
راز آسمانها را در نگاه ما خوانی
نور صبحگاهی را بر جبین ما بینی
❈۲❈
در مصاف مسکینان چرخ را زبون یابی
با شکوه درویشان شاه را گدا بینی
گر طلب کنی از جان عشق و دردمندی را
عشق را هنر یابی درد را دوا بینی
❈۳❈
چون صبا ز خار و گل ترک آشنایی کن
تا بهر چه روی آری روی آشنا بینی
نی ز نغمه واماند چون ز لب جدا ماند
وای اگر دل خود را از خدا جدا بینی
❈۴❈
تار و پود هستی را سوختیم و خرسندیم
رند عافیتسوزی همچو ما کجا بینی
تابد از دلم شبها پرتوی چو کوکبها
صبح روشنم خوانی گر شبی مرا بینی
❈۵❈
ترک خودپرستی کن عاشقی و مستی کن
تا ز دام غم خود را چون رهی رها بینی
کامنت ها