گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

رهی معیری:زبون خلق ز خلق نکوی خویشتنم چو غنچه تنگدل از رنگ و بوی خویشتنم

❈۱❈
زبون خلق ز خلق نکوی خویشتنم چو غنچه تنگدل از رنگ و بوی خویشتنم
به عیب من چه گشاید زبان طعنه حسود که با هزار زبان عیب‌جوی خویشتنم
❈۲❈
مرا به ساغر زرین مهر حاجت نیست که تازه روی چو گل از سبوی خویشتنم
نه حسرت لب ساقی کشد نه منت جام به حیرت از دل بی‌آرزوی خویشتنم
❈۳❈
به خواب از آن نرود چشم خسته‌ام تا صبح که همچو مرغ شب افسانه‌گوی خویشتنم
به روزگار چنان رانده گشتم از هر سوی که مرگ نیز نخواند به سوی خویشتنم
❈۴❈
به تابناکی من گوهری نبود رهی گهر شناسم و در جستجوی خویشتنم

فایل صوتی غزلها - جلد اول گوهر تابناک

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

نگین شکروی
2009-12-27T21:12:36
بادرودوسپاس فراواندربیت دوم "که با هزار زبان" ودربیت سوم "حاجت نیست" ودربیت چهارم "از دل بی آرزوی" صحیح است.---پاسخ: با تشکر، طبق فرموده اصلاح شد.
framarz
2011-03-11T09:22:56
i love you
احمد
2019-12-20T03:32:32
با سلا و سپاس، در بیت دوم «عیبجو» میبایست «عیبگو» باشد. زبان میتواند عیبگو باشد نه عیبجو، لذا «که با هزار زبان عیبگوی خویشتنم». پایدار باشید.
ایرانی
2019-04-19T17:14:50
به به عجب غزل زیبایی. لذت بردم. یادش گرامی.
محسن
2020-11-14T15:30:55
چه زیباست ... دست مریزادکه همچو مرغ حق افسانه گوی خویشتنم