گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

رهی معیری:تو را خبر ز دل بی‌قرار باید و نیست غم تو هست ولی غمگسار باید و نیست

❈۱❈
تو را خبر ز دل بی‌قرار باید و نیست غم تو هست ولی غمگسار باید و نیست
اسیر گریهٔ بی‌اختیار خویشتنم فغان که در کف من اختیار باید و نیست
❈۲❈
چو شام غم دلم اندوهگین نباید و هست چو صبحدم نفسم بی‌غبار باید و نیست
مرا ز بادهٔ نوشین نمی‌گشاید دل که می به گرمی آغوش یار باید و نیست
❈۳❈
درون آتش از آنم که آتشین گل من مرا چو پارهٔ دل در کنار باید و نیست
به سردمهری باد خزان نباید و هست به فیض‌بخشی ابر بهار باید و نیست
❈۴❈
چگونه لاف محبت زنی که از غم عشق تو را چو لاله دلی داغدار باید و نیست
کجا به صحبت پاکان رسی که دیدهٔ تو به سان شبنم گل اشکبار باید و نیست
❈۵❈
رهی به شام جدایی چه طاقتیست مرا که روز وصل دلم را قرار باید و نیست

فایل صوتی غزلها - جلد اول گریهٔ بی‌اختیار

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

پری
2010-07-23T23:10:16
با درود و سپاسمصرع دوم بیت چهارم. کلمه ی "می" جدا از هم نوشته شده. مصرع اول بیت ششم کلمه ی "بسرد" به جای "به سرد" نوشته شده. همینطور در بیت آخر" بشام" به جای " به شام"---پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
Ben Omar
2021-03-25T20:29:49
با درود - نظر صاحب نظران را خواستم جویا بشم در مورد این مصرعکجا به صحبت پاکان رسی که دیدهٔ تودیده به دیدار میرسد یا به رویت یار ؛ نه به صحبت یارچرا زنده یاد جناب رهی از صحبت استفاده کرده؟
nabavar
2021-03-25T23:33:12
گرامی بهمن کجا به صحبت پاکان رسی که دیدهٔ توبه سان شبنم گل اشکبار باید و نیستدیده به صحبت یار نمی رسد بلکه انسان به صحبت پاکان نمی رسد تا از دیده اشکی نریزددرین مانا که از صمیم دل باید خواهان مصاحبت پاکان بود ،،صاحبِ چشمانی که درین آرزو اشکبار نیست به صحبت پاکان نمی رسد
دانیال
2021-10-05T15:23:33.1519383
درودا. اینجا دیده مجاز از صاحب دیده است.  
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳
2022-03-08T18:31:52.8106717
صحبت به معنی حرف زدن نیست صحبت به معنی مصاحبت یعنی هم نشینی و همدم بودن است سعدی: صبر بر جور رقیبت چه کنم گر نکنم همه دانند که در صحبت گل خاری هست حافظ: من و همصحبتی اهل ریا دورم باد از گرانان جهان رطل گران ما را بس   حافظ: باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش بر جفای خار هجران صبر بلبل بایدش