گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

رهی معیری:با عزیزان درنیامیزد دل دیوانه‌ام در میان آشنایانم ولی بیگانه‌ام

❈۱❈
با عزیزان درنیامیزد دل دیوانه‌ام در میان آشنایانم ولی بیگانه‌ام
از سبک روحی گران آیم به طبع روزگار در سرای اهل ماتم خندهٔ مستانه‌ام
❈۲❈
نیست در این خاکدانم آبروی شبنمی گر چه بحر مردمی را گوهر یکدانه‌ام
از چو من آزاده‌ای الفت بریدن سهل نیست می‌رود با چشم گریان سیل از ویرانه‌ام
❈۳❈
آفتاب آهسته بگذارد در این غمخانه پای تا مبادا چون حباب از هم بریزد خانه‌ام
بار خاطر نیستم روشندلان را چون غبار بر بساط سبزه و گل سایهٔ پروانه‌ام
❈۴❈
گرمی دلها بود از ناله جانسوز من خندهٔ گلها بود از گریهٔ مستانه‌ام
هم عنانم با صبا سرگشته‌ام سرگشته‌ام همزبانم با پری دیوانه‌ام دیوانه‌ام
❈۵❈
مشت خاکی چیست تا راه مرا بندد رهی ؟ گرد از گردون برآرد همت مردانه‌ام

فایل صوتی غزلها - جلد اول خندهٔ مستانه

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

نگین شکروی
2010-01-01T01:31:45
بادرودوسپاس فراواندربیت اول "درنیامیزد" درببت هشتم "دیوانه ام" ودربیت نهم "بندد" صحیح است.---پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
ن.حیدری
2014-03-08T11:56:13
با سلام و احترام؛ظاهرا بیت چهارم این غزل که از زیباترین ابیات آن نیز هست، از قلم افتاده است: "چون به جز خون شفق در ساغر افلاک نیست؛ من چــرا نالم اگـــر خـــــالی بود پیمـــــــانه‌ام"
یک همزبان
2013-04-26T19:05:18
بیتهای 2-6-7 مصرع زوج، کلمه ها جابه جا شده است