گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

رهی معیری:ز گرمی بی‌نصیب افتاده‌ام چون شمع خاموشی ز دلها رفته‌ام چون یاد از خاطر فراموشی

❈۱❈
ز گرمی بی‌نصیب افتاده‌ام چون شمع خاموشی ز دلها رفته‌ام چون یاد از خاطر فراموشی
منم با ناله دمسازی به مرغ شب هم‌آوازی منم بی‌باده مدهوشی ز خون دل قدح نوشی
❈۲❈
ز آرامم جدا از فتنهٔ روی دلارامی سیه‌روزم چو شب در حسرت صبح بناگوشی
بدان حالم ز ناکامی که تسکین می‌دهم دل را به داغی از گل رویی به نیشی از لب نوشی
❈۳❈
به دشواری توان دیدن وجود ناتوانم را به تار پرنیان مانم ز عشق پرنیان‌پوشی
به چشمت خیره گشتم کز دلت آگه شوم اما چه رازی می‌توان خواند از نگاه سرد خاموشی
❈۴❈
چه می‌پرسی رهی از داغ و درد سینه‌سوز من؟ که روز و شب هم آغوش تبم با یاد آغوشی

فایل صوتی غزلها - جلد اول پرنیان‌پوش

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

نگین شکروی
2010-01-01T01:26:51
بادرودوسپاس فراواندربیت اول"افتاده ام" دربیت دوم "مرغ" دربیت چهارم "بدان حالم" و " به داغی" در بیت پنجم "دیدن" ودربیت ششم "رازی" صحیح است---پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
محسن
2020-11-14T16:08:14
یک قصه بیش نیست غم عشق و ای عجبکر هر زبان که میشنوم نا مکرر است