رهی معیری:نه به شاخ گل نه بر سرو چمن پیچیدهام شاخه تاکم به گرد خویشتن پیچیدهام
❈۱❈
نه به شاخ گل نه بر سرو چمن پیچیدهام
شاخه تاکم به گرد خویشتن پیچیدهام
گرچه خاموشم ولی آهم به گردون میرود
دود شمع کشتهام در انجمن پیچیدهام
❈۲❈
میدهم مستی به دلها گرچه مستورم ز چشم
بوی آغوش بهارم در چمن پیچیدهام
جای دل در سینه صد پاره دارم آتشی
شعله را چون گل درون پیرهن پیچیدهام
❈۳❈
نازکاندامی بود امشب در آغوشم رهی
همچو نیلوفر به شاخ نسترن پیچیدهام
کامنت ها