رهی معیری:در چمن چون شاخ گل نازکتنی افتاده است سایه نیلوفری بر سوسنی افتاده است
❈۱❈
در چمن چون شاخ گل نازکتنی افتاده است
سایه نیلوفری بر سوسنی افتاده است
چون مه روشن که تابد از حریر ابرها
ساق سیمینی برون از دامنی افتاده است
❈۲❈
یک جهان دل بین که از گیسوی او آویخته
یک چمن گل بین که در پیراهنی افتاده است
روی گرمی شعلهای در جان ما افروخته
خانمانسوز آتشی در خرمنی افتاده است
❈۳❈
دیگرم بخت رهایی از کمند عشق نیست
کار صید خسته با صیدافکنی افتاده است
نور عشق از رخنهٔ دل بر سرای جان دمید
پرتوی در کلبهام از روزنی افتاده است
❈۴❈
چون نسیم اندام او را بوسهباران کن رهی
کز هوسناکی چو گل در گلشنی افتاده است
کامنت ها