رهی معیری:شب این سر گیسوی ندارد که تو داری آغوش گل این بوی ندارد که تو داری
❈۱❈
شب این سر گیسوی ندارد که تو داری
آغوش گل این بوی ندارد که تو داری
نرگس که فریبد دل صاحبنظران را
این چشم سخنگوی ندارد که تو داری
❈۲❈
نیلوفر سیراب که افشانده سر زلف
این خرمن گیسوی ندارد که تو داری
پروانه که هردم ز گلی بوسه رباید
این طبع هوسجوی ندارد که تو داری
❈۳❈
غیر از دل جان سخت رهی کز تو نیازرد
کس طاقت این خوی ندارد که تو داری
کامنت ها