رهی معیری:از صحبت مردم دل ناشاد گریزد چون آهوی وحشی که ز صیاد گریزد
❈۱❈
از صحبت مردم دل ناشاد گریزد
چون آهوی وحشی که ز صیاد گریزد
پروا کند از باده کشان زاهد غافل
چون کودک نادان که از استاد گریزد
❈۲❈
دریاب که ایام گل و صبح جوانی
چون برق کند جلوه و چون باد گریزد
شادی کن اگر طالب آسایش خویشی
کآسودگی از خاطر ناشاد گریزد
❈۳❈
غم در دل روشن نزند خیمهٔ اندوه
چون بوم که از خانه آباد گریزد
فریاد که دردام غمت سوختگان را
صبر از دل و تاثیر ز فریاد گریزد
❈۴❈
گر چرخ دهد قوت پرواز رهی را
چون بوی گل از گلشن ایجاد گریزد
کامنت ها