رهی معیری:تا قیامت میدهد گرمی به دنیا آتشم آفتاب روشنم نسبت مکن با آتشم
❈۱❈
تا قیامت میدهد گرمی به دنیا آتشم
آفتاب روشنم نسبت مکن با آتشم
شعله خیزد از دل بحر خروشان جای موج
گر بگیرد یک نفس در هفت دریا آتشم
❈۲❈
چیست عالم آتشی با آب و خاک آمیخته
من نه از خاکم نه از آبم که تنها آتشم
شمع لرزان وجودم را شبی آرام نیست
روزها افسردهام چون آب و شبها آتشم
❈۳❈
اشک جانسوزم اثرها چون شرر باشد مرا
قطره آبم به چشم خلق اما آتشم
در رگ و در ریشه من این همه گرمی ز چیست؟
شور عشقم یا شراب کهنهام یا آتشم؟
❈۴❈
از حریم خواجه شیراز میآیم رهی
پای تا سرمستی و شورم سراپا آتشم
کامنت ها