رهی معیری:منع خویش از گریه و زاری نمیآید ز من طفل اشکم خویشتنداری نمیآید ز من
❈۱❈
منع خویش از گریه و زاری نمیآید ز من
طفل اشکم خویشتنداری نمیآید ز من
با گل و خار جهان یکرنگم از روشندلی
صبح سیمینم سیهکاری نمیآید ز من
❈۲❈
آتشی بویی ز دلجویی نمیآید ز تو
چشمهام کاری به جز زاری نمیآید ز من
ای دل رنجور از من چشم همدردی مدار
خسته دردم پرستاری نمیآید ز من
❈۳❈
امشب از من نکته موزون چه میجویی رهی
شمع خاموشم گهرباری نمیآید ز من
کامنت ها