رهی معیری:ای پوشکین درود فرستم تو را درود وز اهل دل پیام رسانم تو را پیام
❈۱❈
ای پوشکین درود فرستم تو را درود
وز اهل دل پیام رسانم تو را پیام
آثار تو خجسته بود ای خجستهمرد
اشعار تو ستوده بود ای ستودهنام
❈۲❈
بستی میان به خدمت مردم، ز روی مهر
زان رو که لوح سینهات از کینه پاک بود
افسانهات چو نغمه شادی امیدبخش
اندیشهات چو مهر فلک تابناک بود
❈۳❈
گفتی سخن ز سعدی آثار وی از آنک
گوهرشناس بود، دل تابناک تو
وینک ز مهد نظم وز اقلیم شاعران
آمد رهی، که لاله فشاند به خاک تو
❈۴❈
هستی میان ما ز هنرهای خود پدید
گر ظاهرا پدید نهای در میان ما
نام تو جاودان بود ای شاعر بزرگ
چونان که نام سعدی شیرینزبان ما
❈۵❈
آزادهخوی بودی و آزاد زیستی
جان باختی که برفکنی رسم بندگی
مردی، ولیک نام شریف تو زنده ماند
مردن به راه خلق بود شرط زندگی
❈۶❈
گفتی سخن ز سعدی و شهر و دیار او
با آنکه دور بود ز شهر و دیار تو
وینک رهی ز جانب سعدی پارسی
افشان کند شکوفه و گل بر مزار تو
کامنت ها