رضیالدین آرتیمانی:کسی که در رهش از پا و سر خبردار است نه عاشق است که در بند کفش و دستار است
❈۱❈
کسی که در رهش از پا و سر خبردار است
نه عاشق است که در بند کفش و دستار است
غمی به گرد دلم جلوهگر شده که از آن
غباری ار بنشیند بر آسمان بار است
❈۲❈
بدیگران ببر ای باد بوی نومیدی
که در خرابهٔ ما زین متاع بسیار است
بر آستانه او عاشقانه جان درباخت
رضی که در غم عشقش هنوز بیمار است
کامنت ها