رضیالدین آرتیمانی:شورت در سر خمار نگذاشت شوقت در دل قرار نگذاشت
❈۱❈
شورت در سر خمار نگذاشت
شوقت در دل قرار نگذاشت
آسودهٔ روزگار بودیم
آن فتنهٔ روزگار نگذاشت
❈۲❈
آرایش روزگار امروز
حسن تو به نو بهار نگذاشت
آن پیچش طره بر بنا گوش
در هیچ دلی قرار نگذاشت
❈۳❈
بنمودن صحبت از گریبان
در هیچکس اختیار نگذاشت
بنگر که صفٰای آن بنا گوش
دل در بر گوشوار نگذاشت
❈۴❈
حسن تو کسی ندید کو را
تا حشر به زیر بار نگذاشت
شد گرم به خواب مرگ چشمم
آن نرگس پر خمار نگذاشت
❈۵❈
جان رفت، رضی ز غم کشد آه
باز این دل پر شرار نگذاشت
کامنت ها