گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

رضی‌الدین آرتیمانی:کمر تا کی بخونم آن بت نامهربان بندد که باشم من که بر خونم چنان سروی میان بندد

❈۱❈
کمر تا کی بخونم آن بت نامهربان بندد که باشم من که بر خونم چنان سروی میان بندد
شوم قربان دمی صد ره کمان ابروانش را هلال ابرویم هر گه، که ترکش بر میان بندد
❈۲❈
تراوش میکند راز غمش از هر بن مویم اگر غیرت گلو گیرد، اگر حیرت زبان بندد
الهی همچو موسی رب ارنی را نمی‌گویم که مهر خامشی از لن ترانی بر میان بندد
❈۳❈
نه از صدق و صفا رنگی، نه از مهر و وفا بویی کسی چون دل بسرو و لاله این بوستان بندد
وفای‌ دوستان گر با رضی این است می‌ترسم که دل از دوستان برگیرد و بر دشمنان بندد

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۲۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

مرتضی پاریزی
2011-01-03T00:49:32
هلال ابروی من هر گه، که ترکش بر میٰان بندد این مصرع باید به صورت زیر باشد:هلال ابرویم هرگه ، که ترکش برمیان آیدباتشکراز زحماتی که می کشید---پاسخ: با تشکر، صرف نظر از سهوی که در نقل «بندد» کرده‌اید مطابق فرموده تصحیح شد.