گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

رضی‌الدین آرتیمانی:سرم سودا دلم پروا ندارد صباحم شب، شبم فردا ندارد

❈۱❈
سرم سودا دلم پروا ندارد صباحم شب، شبم فردا ندارد
دلم در هیچ جا الفت نگیرد سرم با هیچکس سودا ندارد
❈۲❈
ز هر جا هر که خواهد، گو بجویش که او جز در دل ما، جا ندارد
کشاکش چیست؟ ما گردن نهادیم سرت گردم بکش اینها ندارد
❈۳❈
جفا دارد جفا، چندانکه خواهی وفا دارد؟ ندانم یا ندارد
نیالودی بخونم دامنت را اگر رنجم ز دستت جا ندارد
❈۴❈
فلک را گو که ما دیریست خصمیم ز دستش هر چه آید وا، ندارد
محبت داند و با ما نداند مروت دارد و با ما ندارد
❈۵❈
رضی رفتست قربان سر تو ندارد اینهمه غوغا، ندارد

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۲۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

،،،
2017-05-21T11:44:09
دلم در هیچ جا الفت نگیردسرم با هیچکس سودا ندارد..جفا دارد جفا چندان که خواهیوفا دارد؟ ندانم یا نداردبه به چه زیبا