گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

رضی‌الدین آرتیمانی:دست شوقی با گریبان آشنا می‌خواستیم جامهٔ جان در غم عشقی فنا می‌خواستیم

❈۱❈
دست شوقی با گریبان آشنا می‌خواستیم جامهٔ جان در غم عشقی فنا می‌خواستیم
دیده گریان، سینه سوزان، دل تپان، جان مضطرب شکر للّه یافتیم آنچ از خدا می‌خواستیم
❈۲❈
خود عیان بود آنچه می‌جستیم او را در نهان پیش ما بود آنچه او را از خدا می‌خواستیم
تا شود بی‌ظرفی این ناحریفان آشکار جرعه‌ای زان بادهٔ مردآزما می‌خواستیم
❈۳❈
معتکف بوده است در جان آنکه جان جویاش بود هم‌نشین بودست با ما آنکه ما می‌خواستیم
غیرت اغیار در گوش رضی شد پای‌بند ورنه ما آمادگی را از خدا می‌خواستیم

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۶۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

تراب مفیدی
2014-01-17T06:24:35
مصراع دوم غزل مزبور باید چنین بوده باشد : جامه جان در غم عشقی قبا میخواستیم