رضیالدین آرتیمانی:نگاهی دیدم از چشم سیاهی که کوه صبر پیشش بود کاهی
❈۱❈
نگاهی دیدم از چشم سیاهی
که کوه صبر پیشش بود کاهی
اگر برقع براندازی ز رخسار
کرشمه گیرد از مه تا به ماهی
❈۲❈
بهارم را تماشا کن نگارا
سرشگم ارغوان و چهره کاهی
اگر یک ذره زو تابد بر آفاق
کند هر ذره را خورشید و ماهی
❈۳❈
همی خواهم که آن نامهربان را
بلا گردان شوم خواهی نخواهی
به سر تا چند گردانی رضی را
الهی من سرت گردم الهی
کامنت ها