رضیالدین آرتیمانی:درین بوستانم نه هایی نه هویی درین گلستانم نه رنگی نه بویی
❈۱❈
درین بوستانم نه هایی نه هویی
درین گلستانم نه رنگی نه بویی
چه کردم چه گفتم چه دیدی که هرگز
نیایی نپرسی نخواهی نجویی
❈۲❈
خمارم کجا بشکند جام و باده
به هر حال اگر خم نباشد سبویی
دویدیم چون آب بر روی عالم
ندیدیم در هیچ آب رویی
❈۳❈
نکردیم هرگز کسی را سلامی
رسیدیم هرجا، کشیدیم هویی
چه شوری است در سر رضی را ندانم
که پیوسته دارد به خود گفتگویی
کامنت ها