رضیالدین آرتیمانی:ما را سر و برگ خویش و بیگانه نماند زان افسونهٰا بغیر افسانه نماند
❈۱❈
ما را سر و برگ خویش و بیگانه نماند
زان افسونهٰا بغیر افسانه نماند
دیوانه شدم در غم ویرانهٔ خویش
افسوس که ویرانه به دیوانه نماند
کامنت ها