رضاقلی خان هدایت:نامش محمدبن عبداللّه، از علوم صوریه و معنویه آگاه. از شعرای مشهور و از معاصرین تیمو...
نامش محمدبن عبداللّه، از علوم صوریه و معنویه آگاه. از شعرای مشهور و از معاصرین تیمور به خدمت سید شهید سید سیمی رسید و ارادتش گزید و به تجرید کوشید و بادهٔ توحید نوشید. بر مواقف واقف و به معارف عارف گردید. در مناقب و حقایق اشعار آبدار فرمود. مثنوی ذوبحرین و ذوقافیتین موسوم به مجمع البحرین منظوم کرده و مثنوی دیگر مُسمّی به محب و محبوب به قید نظم آورده. دیوانی نیز دارد. غرض، از ارباب سلوک و عرفان و اصحاب مجاهده و ایقان بود و در سنهٔ ۸۳۸ در استرآباد رحلت نمود. چند بیتی از مثنوی و غزلیاتش قلمی میشود:
ای شده از قدرت تو ماء و طین
ای شده از قدرت تو ماء و طین
❈۱❈
لوحهٔ دیباچهٔ دنیا و دین
قهر تو بی برگیِ ساز جهان
پیشِ تو پیدا همه رازِ نهان
طالبِ تو از همه دارد فراغ
❈۲❈
در شب تار از جگر آرد چراغ
مسکن عشاق تو شهرِ بلاست
شربتِ مشتاق تو زهرِ فناست
طالبِ این گلشن دنیا مباش
❈۳❈
خارهیی اندر رهِ عُقبی مباش
در گذر از لالهٔ باغ امل
سوزش دل بنگر و داغ اجل
واصل انسان همه پیچ است و پیچ
❈۴❈
حاصلِ دوران همه هیچ است هیچ
حاتم و آن بخشش عامش کجاست
طی شده آن نامه و نامش هباست
نسخهٔ این عالم کل را بمان
❈۵❈
نامهٔ پیچ و خم دل را بخوان
بادهٔ این مصطبه قهر است و بس
شربت این مشربه زهر است و بس
غزلیات
❈۶❈
ما کاروانیایم و جهان کاروانسراست
در کاروانسرا نکند کاروان سرا
٭٭٭
هیچ کس یک سرِ مو از دهنت آگه نیست
❈۷❈
دم از آنجا نتوان زد که سخن را ره نیست
٭٭٭
چو خیر و شر نه به دست منست یک سر موی
اگر ثواب ندارم مرا گناهی نیست
❈۸❈
٭٭٭
دلا جان باختن دعوی مکن چندان که یار آید
شود معلوم کار هرکسی چون وقت کار آید
٭٭٭
❈۹❈
ز چشم اهل نظر کسب کن حیات ابد
که آبِ خضر ازین جویبار میگذرد
٭٭٭
پیِ درد تو مهمانخانهای ساخت
❈۱۰❈
چو برهم زد قضا آب و گِل من
٭٭٭
آن گنج که جستم ز کسان درگه و بی گاه
بی منت کس یافتم المنّةُ لِلّه
❈۱۱❈
٭٭٭
پس از هلاک چو هر ذرهام فتد جایی
بود به مهر تو هر ذره را تماشایی
٭٭٭
❈۱۲❈
جانم فدای آنکه شد جانش فدای چون تویی
گر جان فدا سازد کسی باری برای چون تویی
کامنت ها