گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

رضاقلی خان هدایت:اسمش میرزا محمد و از افاضل شهر مذکور و به محامد پسندیده و صفات حمیده مشهور. معاصر س...

اسمش میرزا محمد و از افاضل شهر مذکور و به محامد پسندیده و صفات حمیده مشهور. معاصر سلاطین صفویه. دیوانش ملاحظه شد. تخمیناً پنج هزار بیت متجاوز است. قصاید بسیار در مدایح حضرات ائمهٔ اطهار به نظم آورده. مثنویات نیز دارد از جملهٔ: مثنوی در بحر خفیف مسمی به شاه راه نجات در بیان طریقت و سلوک دارد. از اشعار اوست:
خانقاهی که به خرجش نکند دخل وفا
❈۱❈
صرفهٔ وقت در آن است که میخانه شود تَمثیلٌ مِنْ مثنویّاتِهِ عَلَیهِ الرَّحْمةِ
گره بسته‌ای داشت طفلی به دست بیفکند و اندر کمینش نشست
❈۲❈
روان طفل دیگر ربودش ز جا چو بگشود در وی نبد جز هوا
گره بسته دنیا و طفل آن دنی است بگویش که چیزی در آن بسته نیست
❈۳❈
٭٭٭ آتشی شب در نیستانی فتاد
سوخت چون عشقی که در جانی فتاد شعله تا مشغول کار خویش شد
❈۴❈
هر نیی شمعِ مزار خویش شد نی به آتش گفت کاین آشوب چیست
مر ترا زین سوختن مطلوب چیست گفت آتش بی سبب نفروختم
❈۵❈
دعوی بی معنی‌ات را سوختم زانکه می‌گفتی نی‌ام با صد نمود
همچنان دربند خود بودی که بود با چنین دعوی چرا ای کم عیار
❈۶❈
برگ خود می‌ساختی هر نوبهار مرد را دردی اگر باشد خوش است
درد بی دردی علاجش آتش است

فایل صوتی تذکرهٔ ریاض العارفین بخش ۱۴۴ - مجذوب تبریزی

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

احسان الف
2022-05-17T11:28:31.0668126
سلام بر دوستان و علاقمندان به ادبیات پارسی  منظور شاعر از بیت زیر برای من روشن نیست. از اساتید محترم اگر کسی تفسیری در خصوص این بیت دارد ما را مستفیض فرمایند :  با چنین دعوی چرا ای کم عیار برگ خود می‌ساختی هر نوبهار
Parviz Jafari
2022-05-23T14:41:46.4864689
سلام علیکم و رحمه الله جناب احسان الف یک ادعائی برای نی شدن روزانه؛ تلاش برای از بین رفتن منیت زانکه می‌گفتی نی‌ام با صد نمود      همچنان دربند خود بودی که بود مدعی نی بودن می‌شوی ولیکن در عمل همچنان در بند منیت هستی با چنین دعوی چرا ای کم عیار       برگ خود می‌ساختی هر نوبهار حال با این که  می‌دانی در سایه منیّت راه به جائی نخواهی برد از آن جا که عیار حقیقی وجود خودت را بالا نبرده‌ای، روزانه(نوبهار) نو شدن هر روز؛ باز هم روی خودت حساب می‌کنی! می‌خواهی خودت اسباب و علل را فراهم آوری! خودت داری سر و سامان می‌دهی زندگیت را؛ خودت خواهان حل مسائلت هستی
مراد ابیوردی
2022-12-18T16:23:33.4951731
در بیت دهم، نی با صد نمود میگوید «نیم» یعنی نیستم ولی این فقط یک ادعاست. بنابراین آتش وی را میسوزاند تا دیگر ادعای پوچ نکند.
فرادست
2023-01-19T14:20:40.632605
ما هیچیم و در هیچ می پیچیم این چیزها که به آنها می چسبیم و خود را ارزشمند و برتر می پنداریم نشانه حماقت است از خردمندی نیست. مثل مقام و شهرت و ثروت .ما حتی به جسممان نیز نمی توانیم مباهات کنیم چون خودمان را خود نساخته ایم و تو که خودت را نمی دانی که ساخته برای چه ساخته و خودت را نمی شناسی چطور می خواهی خود را از دیگران جدا و بالاتر و برتر بدانی ای خودخواه مثل درختی که به میوه ها و ساقه و رنگ برگهایش بنازد و در حماقتش غرق شود او نمی داند اگر خاک نبود آب نبود نور نبود آن درخت چه بود؟ نادانی بلای بی درمانی است که همه چیز را بسوی باطل و فانی و کوچکی و زشتی و بدی می برد.
ادیب
2023-04-25T01:28:55.3285724
می‌دانیم که "نی" به معنی "نیستی" است و نی که ادعای نیستی و فنا را دارد چگونه در هر بهار با افزودن به برگ و بند، به خود می‌پردازد و چگونه می‌تواند ادعای فنا داشته و از رنگ تعلق آزاد باشد؟!
اشکان
2023-05-16T14:26:47.1981976
سلام
احسان الف
2023-06-19T13:57:35.2286993
ممنونم از پاسخ شما بزرگوار  ولی در مصرعی که می گوید : زانکه می گفتی نی ام با صد نمود .... شما می فرمایید که نی مدعی هیچ بودن شده. در حالی که اگر اینطوره چرا در انتهای مصرع گفته با صد نمود ؟ آدم برای ادعای هیچ کردن که نمود نمی کنه.  به نظر من میاد که منظور بیت اینه که تو انقدر مغرور شده بودی که با صد نمود و با غرور می گفتی من نی ام... پس این نشان می دهد که همچنان در بند خود هستی و بودی. برای همین غرورت هم بود که من تو را سوزاندم. 
جواد پورزند
2023-07-03T10:38:14.5147781
البته حدس می زنم اینجا منظور از نی ام یعنی نی هستم نه اینکه نیستم
محمد ضیایی
2023-07-15T09:39:27.1258651
فکر میکنم شاعر، منظورش از "زانکه میگفتی نی ام با صد نمود ... "،  گوشه و کنایه ای به مولانا و شعر معروفش باشه: بشنو از نی چون حکایت می کند / از جدایی‌ها حکایت می‌کند ... همچو نی زهری و تریاقی که دید / همچو نی دمساز و مشتاقی که دید نی حدیث راه پر خون می‌کند / قصه‌های عشق مجنون می‌کند ... در نیابد حال پخته هیچ خام / پس سخن کوتاه باید و السلام ...  
جعفر جعفر
2023-09-08T23:39:49.3316542
منظور مولانا در نی نامه از نی گیاه نیست بله تکه ای نی است که به عبارتی فلوت هم میگن. نی حریف هرکه از یاری برید. همان سازی است که چوپانها در بیابان مینوازند. که در ابتدا هم میگه بشنو از نی چون حکایت میکند...... مقصود همان ساز است که بعد در ادامه به آن رنگ عرفانی میبخشد و در ادامه گفته میشود که از نیستان برده و جدا شده است پس به نیستی رسده است ( از نیستان تا مرا ببریده اند از نفیرم مرد و زن نالیده اند) اما در این شعر بالا مقصود از نی، گیاه نی هست که هنوز به نیستی نرسیده است.و ادعای نیست بودن را دارد.
مسعود خان محمد
2023-11-08T22:20:32.7380058
من هم این موضوع به ذهنم رسید. جالب بود که این نظر شما رو دیدم.