گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

رودکی:آمد بهار خرم با رنگ و بوی طیب با صد هزار نزهت و آرایش عجیب

❈۱❈
آمد بهار خرم با رنگ و بوی طیب با صد هزار نزهت و آرایش عجیب
شاید که مرد پیر بدین گه شود جوان گیتی بدیل یافت شباب از پی مشیب
❈۲❈
چرخ بزرگوار یکی لشکری بکرد لشکرش ابر تیره و باد صبا نقیب
نفاط برق روشن و تندرش طبل زن دیدم هزار خیل و ندیدم چنین مهیب
❈۳❈
آن ابر بین، که گرید چون مرد سوکوار و آن رعد بین، که نالد چون عاشق کئیب
خورشید را ز ابر دمد روی گاه‌گاه چو نان حصاریی، که گذر دارد از رقیب
❈۴❈
یک چند روزگار، جهان دردمند بود به شد، که یافت بوی سمن باد را طبیب
باران مشکبوی ببارید نو به نو وز برگ بر کشید یکی حلهٔ قشیب
❈۵❈
کنجی که برف پیش همی داشت گل گرفت هر جویکی که خشک همی بود شد رطیب
تندر میان دشت همی باد بردمد برق از میان ابر همی برکشد قضیب
❈۶❈
لاله میان کشت بخندد همی ز دور چون پنجهٔ عروس به حنّا شده خضیب
بلبل همی بخواند در شاخسار بید سار از درخت سرو مرو را شده مجیب
❈۷❈
صلصل به سر و بن بر، با نغمهٔ کهن بلبل به شاخ گل بر، با لحنک غریب
اکنون خورید باده و اکنون زیید شاد کاکنون برد نصیب حبیب از بر حبیب
❈۸❈
ساقی گزین و باده و می خور به بانگ زیر کز کشت سار نالد و از باغ عندلیب
هر چند نوبهار جهان است به چشم خوب دیدار خواجه خوب تر، آن مهتر حسیب
❈۹❈
شیب تو با فراز وفراز تو با نشیب فرزند آدمی به تو اندر به شیب و تیب
دیدی تو ریژ و کام بدو اندرون بسی با ریدکان مطرب بودی به فر و زیب

فایل صوتی قصاید و قطعات شمارهٔ ۱۰

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

محمد
2015-09-10T14:34:59
به عبارتی از نقطه نظر استعاری رویش و زایش بلافصل بارش( نعمت و منت) است. مگر آنکه شاعر با خلاصه سازی اقتضایی در تشریح توسط آبژه هایش در سه گانه ی باران( رحمت و نعمت) شکست انجماد( پایان برف) و برگ (رویش و زایش) تصمیمش را این طور گرفته باشد که بر گ حذف شود و به نظرش در کمال معنی خدشه ای وارد نشود.با اینحال با توجه به اینکه قبلن اشاره ای به دردمندی جهان کرده و اینکه "برف" در بیت بعد می آید باز به نظر این حقیر این شایسته تر می آید که در این بیت به جهت فصاحت شعری از تکراری غیر ضروری جلو گییی کند و صرفن اشاره اش به فصل رویش باشد.
محمد
2015-09-10T14:01:51
وز برگ بر کشید یکی حلهٔ قشیب/ وز برف بر کشید یکی حلهٔ قشیب...هر دو می تواند مفهوم باشد با این تفاوت که "از "در برگ اضافه ی است که به نوع و جنس اشاره دارد : جامه ی از جنس برگ...اما" از" در برف به مکان: از درون برف جامه ی نوی بر آمده. به نظر من منطقی این است که "وز برگ" را مرجع قرار دهیم چرا که وقتی در بیت اول( باران مشکبوی ببارید نو به نو) از ریزش باران صحبت می شود طبعا شاعر باید در بیت دوم نتیجه ی آن یعنی رویش پس از باران را در نظر داشته باشد. منطقی نیست که شاعر با اضافه گویی به پیش از باران یعنی از پوشش برف رویش را اشاره کند.
مژده.ح
2014-10-30T22:44:52
این کلمه قشیب به معنای سپید و نو باشد اما به نظر بنده شاعر از کلمه قصب به معنای کتان ، واژه ی قصیب را ساخته و معنای بیت به گمان بنده چنین است باران می بارد و برف را که مثل جامه کتان بر تن زمین است از تن آن بیرون می آورد.الله و اعلم
مژده.ح
2014-10-30T22:37:30
با عرضسلام مجدد در کتاب پیام نور رشته ی زبان و ادبیات فارسی بخش 1 نظم 1 بیت مذکور بدین صورت آمده است:باران مشکبوی ببارید نو به نو/ وز برف برکشید یکی حله ی قصیب در توضیحات آمده :چون واژه ی معنای قصیب در این بیت معنای مناسبی ندارد شاید
حسین ماپار
2011-10-15T01:05:32
در بیت ششم: چو نان حصاریی، که گذر دارد از رقیب«چونان=چون آن» با یک فاصله اضافه، به صورت دو کلمه «چو نان» در آمده که دریافت معنی را مشکل می کند و ذهن را به بیراهه می کشد.به علاوه، تنها به عنوان یک حدس شخصی با توجه به معنی بیت، آیا در هیچ یک از نسخه های چاپی مصرع بدین گونه نبوده است؟ :«چونان حصاریی، که حذر دارد از رقیب»در بیت دوازدهم: سار از درخت سرو مرو را شده مجیبظاهرا کلمه «مرو» در واقع همان «مر او» است، که نگارش کنونی من بی سواد را در خوانش اول به اشتباه انداخت.در بیت سیزدهم: صلصل به سر و بن بر، با نغمۀ کهنترکیب «سرو بن» با فاصله ای اضافه به صورت «سر و بن» نوشته شده که شدیدا غلط انداز است.با تشکر از عنایت و همکاری شما.
رضا
2014-09-17T19:22:02
ببخشید جدا نمیدونستم این سوال رو باید در کجا پرسید و از طرفی هم بخش کامنت های تاریخ ما، جدا گنجینه ای ست برای خودش.رشیدی سمرقندی (که صفحه ای در تاریخ ما نداره) درباره رودکی گفته:گر سری یابد به عالم کس به نیکو شاعریرودکی را بر سر آن شاعران زیبد سریشعر او را برشمردم سیزده ره صد هزارهم فزون آید لگر چونان که باید بشمریدر مصرع دوم زیبد (اگر اینطور تلفظ شود: zibad) به چه معناست؟سپاس
مژده.ح
2014-10-29T19:33:18
مصراع دوم آن در بعضی از نسخه ها بدین صورت است: از برف برکشید یکی حله ی قصیب که به نظر بنده یعنی ریزش باران جامه ی کتان برف را از تن زمین بیرون کشید(برف به جامه کتان تشبیه شده که بر تن زمین است)
مژده.ح
2014-10-29T19:58:07
تکمیل می کنم :در کتاب رشته ادبیات پیام نور نظم ا بخش1 مصراع دوم وز برف برکشید یکی حله ی قصیب تایپ شده و در قسمت توضیحات ذکر شده است قصیب در اینجا بی معنی است احتمالا بایست قشیب باشد
مژده.ح
2014-10-28T22:34:47
با عرض سلام .در بیت ذیلباران مشکبوی ببارید نو به نو /وز برگ بر کشید یکی حلهٔ قصیب به نظر می آید به دلیل آنکه حله قصیب نامفهوم است حله قشیب کتابت شده است که به گمان بنده چنین می رسد شاعر از واژه ی قصب به معنی پارچه کتان بر وزن قافیه ،قصیب ساخته و برف را به جامه ی کتان تشبیه کرده است . تقاضا دارم از ادب دوستان که در این زمینه نظر دهند
علی
2020-02-10T00:01:42
نقیب و نقابت چیست؟نقابت در لغت: بر اساس آنچه در فرهنگ نامه های لغت عرب آمده است،«نقابت»و«نقیب»،از ریشه «نَقب»هستند که به معنای شکافتن،سوراخ کردن،راه گشودن و نیز کاویدن عمق چیزها و گردش و جستجوست.برخی از معنای مختلف این کلمه با توجه به آمدن کسره،فتح و ضمه در ابتدای کلمه چنین است:نَقب:سوراخ عمیق در زمین یا شکاف عمیق در دیوار؛ نُقب:راهها،دره ها و شکافهای کوهستان؛ نِقاب:حکیم،بسیار دان،کسی که از نادیدنیها خبر دهد. نَقّاب:صفت انسان چاره جوو مو شکاف. مِنقَب:ابزار آهنی دام پزشک. ؛نُقبَه:رنگ.؛ نِقاب:رنگ،پوشش و پوسته. نَقیب:کسی که به حال خویش و بستگان و وابستگان خویش و احوال و اخبار روزگار خود،چه پنهان و چه آشکارش،آگاه باشد و در این راه،جستجو و بحث و بررسی کند ودر این کار،موشکاف و دقیق باشد.در قرآن کریم نیز واژه نقیب سه بار آمده است(آیات97 سوره کهف،آیه 36 ق و12 سوره مائده)
دکتر علم
2019-08-05T08:09:52
چونان حصاریی که حذر دارد از رقیب (حذر) باید باشد نه( گذر)مقصود از رقیب در اینجا نگهبان و پاسبانی است که از زندان پاسداری می کند بنابراین معنا اینگونه است=مانند زندانی ای که از پاسبان حذر دارد یا برحذر استدر بیت چهارم مرجع ضمیر ش در( تندرش)به چرخ در مصرع قبلی بازمی گرددمی‌گوید برقی که از این صاعقه تولید می شود حکم نفتی را دارد که نفاط به همراه دارد چرا که برق آتش تولید می کند و تندر به دلیل صدای بلند گویی طبل زنی استپس چرخ مانند سپاهی است که طبل و مشعل دارد و شاعر می گوید هرگز تا به حال چنین سپاه مهیب و ترسناکی ندیده بوده ام................صُلصُل یعنی فاخته
م ، س
2017-01-11T22:36:54
مسعود خانتندر میان دشت همی باد بردمدبرق از میان ابر همی برکشد قضیبگمانم بر این ماناست:همی را اگر همچون معنا کنیم میتوان گفت : رعد در دشت چون باد پدیدار می شودوبرق از میان ابر چون شاخه ای زبانه می کشدمانا باشید
مسعود حاتمی
2017-01-11T10:03:42
دوستان گرامی با درود فراوان. لطفا اگر کسی معنی این بیت را می‌داند، لطف کرده و برای من بنویسد. سپاسگزارمتندر میان دشت همی باد بردمدبرق از میان ابر همی برکشد قضیب
علی پورمحمدی
2018-09-13T02:07:07
سلام معنی کلمات و ابیات شعر:بیت اول طیب:(بکسر اول) بوی خوشنزهت:(بضم اول) پاکیزگی و نیکویی و دوری از ناخوشیبیت دومبدیل:(بفتح اول) هر چه بجای دیگری باشد،بدلشباب:(بفتح اول) جوانیمشیب:(بفتح اول )پیریبیت سومنقیب:(بفتح اول) مهتر و رئیس،مشتق از نقابت بفتح اول مهتری و سروریبیت چهارمنفاط:(بفتح اول و تشدید دوم) نفت انداز یا کسی که قاروره های مشتعل نفت را بکشتی دشمن یا سپاه خصم می افکند،در قدیم کشتی هایی برای نفت اندازی ساخته بودندکه بآن حراقه(بفتح اول و تشدید دوم)گفته می شد.در عربی نفترا با طای مولف نویسند و بکسر اول تلفظ می شود. در گلستان باب هفتم حکایتی است که چنین آغاز می شود:《هندوی نفط اندازی همی آموخت حکیمی گفت ترا که خانه نیین است بازی نه اینست.》تندر:(بضم اول و سکون دوم و فتح سوم)رعد،بانگ ابرطبل:دهلخیل:(بفتح اول) لشکر و سپاه،طایفه،لشکرگاهمهیب:(بفتح اول)سهمگین و ترسناک ،اسم مفعول از هیبت بمعنی ترس و بیمبیت پنجمسوکوار:ماتم زده ، مرکب از سوک بمعنی مصیبت و ماتم+وار بمعنی پسوند اتصافکئیب:(بفتح اول) اندوهگینبیت ششمحصاری: متحصن و زندانی،مرکب از حصار + ی نسبت.حصار و محاصره:گرداگرد کسی یا چیزی را گرفتنرقیب:(بفتح اول)نگاهبان.معنی بیت :خورشید چون زندانیی که چشم نگهبان را بپاید و سری از روزنه ی زندان بیرون کند، گاه گاه از پرده ابر روی می نماید.معنی بیت های بعد را در حاشیه های بعد ذکر می کنم.منبع:گزینه سخن پارسی2《رودکی》 بکوشش دکتر خلیل خطیب رهبر.
علی پورمحمدی
2018-09-13T14:03:03
سلام معنی کلمات و ابیات شعر:بیت اولطیب:(بکسر اول) بوی خوشنزهت:(بضم اول) پاکیزگی و نیکویی و دوری از ناخوشیبیت دومبدیل:(بفتح اول) هر چه بجای دیگری باشد،بدلشباب:(بفتح اول) جوانیمشیب:(بفتح اول )پیریبیت سومنقیب:(بفتح اول) مهتر و رئیس،مشتق از نقابت بفتح اول مهتری و سروریبیت چهارمنفاط:(بفتح اول و تشدید دوم) نفت انداز یا کسی که قاروره های مشتعل نفت را بکشتی دشمن یا سپاه خصم می افکند،در قدیم کشتی هایی برای نفت اندازی ساخته بودندکه بآن حراقه(بفتح اول و تشدید دوم)گفته می شد.در عربی نفترا با طای مولف نویسند و بکسر اول تلفظ می شود. در گلستان باب هفتم حکایتی است که چنین آغاز می شود:《هندوی نفط اندازی همی آموخت حکیمی گفت ترا که خانه نیین است بازی نه اینست.》تندر:(بضم اول و سکون دوم و فتح سوم)رعد،بانگ ابرطبل:دهلخیل:(بفتح اول) لشکر و سپاه،طایفه،لشکرگاهمهیب:(بفتح اول)سهمگین و ترسناک ،اسم مفعول از هیبت بمعنی ترس و بیمبیت پنجمسوکوار:ماتم زده ، مرکب از سوک بمعنی مصیبت و ماتم+وار بمعنی پسوند اتصافکئیب:(بفتح اول) اندوهگینبیت ششمحصاری: متحصن و زندانی،مرکب از حصار + ی نسبت.حصار و محاصره:گرداگرد کسی یا چیزی را گرفتنرقیب:(بفتح اول)نگاهبان.معنی بیت :خورشید چون زندانیی که چشم نگهبان را بپاید و سری از روزنه ی زندان بیرون کند، گاه گاه از پرده ابر روی می نماید.معنی بیت های بعد را در حاشیه های بعد ذکر می کنم.منبع:گزینه سخن پارسی2《رودکی》 بکوشش دکتر خلیل خطیب رهبر.
احمدرضا ضیایی
2021-12-08T16:26:43.5889763
بیت هفدهم در فرهنگ نامه ها به عنوان شاهد برای واژه شیب بدین گونه هم آورده شده است: نشیبت فراز و فرازت نشیب  چو فرزند آدم به شیب و به تیب. همچنین در نسخ دیگر هم بدین شکل آمده: شیب تو با فراز و فرازت نه با نشیب فرزند آدمی به تو اندر به شیب و تیب.  
حسین مرکزی
2022-11-05T19:52:20.7215065
زیبد یعنی زیبنده است. معنی بیت: اگر کسی در عالم سروری برای شاعران خوب جستجو میکند رودکی زیبنده است که در راسِ همه آن شاعران قرار گیرد. سریّ در آخر بیت با تشدید خوانده میشود و معنای مصدری دارد یعنی سرآمد بودن.
نسیم بهاری
2023-05-22T18:49:44.2784163
طوفان دشت را درمی نوردد رعد وبرق را به شمیشر تشبیه کرده که از میان ابرها بیرون کشیده می شود. 
نسیم بهاری
2023-05-22T18:54:08.8587003
من فکر می کنم در بیت اول طیب باید tib خوانده شود تا هم وزن عجیب در مصرع دوم شود، نظرتان چیست دوستان؟
علی میراحمدی
2023-07-30T21:52:14.8328661
یکی از زیباترین قصاید ادبیات فارسی...  دریغ که قصیده در طول زمان جای خود را به غزل داد و همچنین سبک عراقی جای خراسانی را گرفت.