رودکی:مرا جود او تازه دارد همی مگر جودش ابر است و من کشتزار
❈۱❈
مرا جود او تازه دارد همی
مگر جودش ابر است و من کشتزار
«مگر» یک سو افکن، که خود هم چنین
بیندیش و دیدهٔ خرد برگمار
❈۲❈
ابا برق و با جستن صاعقه
ابا غلغل رعد در کوهسار
نه ماه سیامی، نه ماه فلک
که اینت غلام است و آن پیشکار
❈۳❈
نه چون پور میر خراسان، که او
عطا را نشسته بود کردگار
کامنت ها