گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سعدی:شنیدم که در مرزی از باختر برادر دو بودند از یک پدر

❈۱❈
شنیدم که در مرزی از باختر برادر دو بودند از یک پدر
سپهدار و گردن کش و پیلتن نکو روی و دانا و شمشیر زن
❈۲❈
پدر هر دو را سهمگین مرد یافت طلبکار جولان و ناورد یافت
برفت آن زمین را دو قسمت نهاد به هر یک پسر، زآن نصیبی بداد
❈۳❈
مبادا که بر یکدگر سر کشند به پیکار شمشیر کین برکشند
پدر بعد از آن، روزگاری شمرد به جان آفرین جان شیرین سپرد
❈۴❈
اجل بگسلاندش طناب امل وفاتش فرو بست دست عمل
مقرر شد آن مملکت بر دو شاه که بی حد و مر بود گنج و سپاه
❈۵❈
به حکم نظر در به افتاد خویش گرفتند هر یک، یکی راه پیش
یکی عدل تا نام نیکو برد یکی ظلم تا مال گرد آورد
❈۶❈
یکی عاطفت سیرت خویش کرد درم داد و تیمار درویش خورد
بنا کرد و نان داد و لشکر نواخت شب از بهر درویش، شبخانه ساخت
❈۷❈
خزاین تهی کرد و پر کرد جیش چنان کز خلایق به هنگام عیش
برآمد همی بانگ شادی چو رعد چو شیراز در عهد بوبکر سعد
❈۸❈
خدیو خردمند فرخ نهاد که شاخ امیدش برومند باد
حکایت شنو کان گو نامجوی پسندیده پی بود و فرخنده خوی
❈۹❈
ملازم به دلداری خاص و عام ثناگوی حق بامدادان و شام
در آن ملک قارون برفتی دلیر که شه دادگر بود و درویش سیر
❈۱۰❈
نیامد در ایام او بر دلی نگویم که خاری که برگ گلی
سرآمد به تأیید ملک از سران نهادند سر بر خطش سروران
❈۱۱❈
دگر خواست کافزون کند تخت و تاج بیافزود بر مرد دهقان خراج
طمع کرد در مال بازارگان بلا ریخت بر جان بیچارگان
❈۱۲❈
به امید بیشی نداد و نخورد خردمند داند که ناخوب کرد
که تا جمع کرد آن زر از گربزی پراکنده شد لشکر از عاجزی
❈۱۳❈
شنیدند بازارگانان خبر که ظلم است در بوم آن بی‌هنر
بریدند از آنجا خرید و فروخت زراعت نیامد، رعیت بسوخت
❈۱۴❈
چو اقبالش از دوستی سر بتافت به ناکام دشمن بر او دست یافت
ستیز فلک بیخ و بارش بکند سم اسب دشمن دیارش بکند
❈۱۵❈
وفا در که جوید چو پیمان گسیخت؟ خراج از که خواهد چو دهقان گریخت؟
چه نیکی طمع دارد آن بی‌صفا که باشد دعای بدش در قفا؟
❈۱۶❈
چو بختش نگون بود در کاف کن نکرد آنچه نیکانش گفتند کن
چه گفتند نیکان بدان نیکمرد؟ تو برخور که بیدادگر بر نخورد
❈۱۷❈
گمانش خطا بود و تدبیر سست که در عدل بود آنچه در ظلم جست
یکی بر سر شاخ، بن می‌برید خداوند بستان نگه کرد و دید
❈۱۸❈
بگفتا گر این مرد بد می‌کند نه با من که با نفس خود می‌کند
نصیحت بجای است اگر بشنوی ضعیفان میفکن به کتف قوی
❈۱۹❈
که فردا به داور برد خسروی گدایی که پیشت نیرزد جوی
چو خواهی که فردا به وی مهتری مکن دشمن خویشتن، کهتری
❈۲۰❈
که چون بگذرد بر تو این سلطنت بگیرد به قهر آن گدا دامنت
مکن، پنجه از ناتوانان بدار که گر بفکنندت شوی شرمسار
❈۲۱❈
که زشت است در چشم آزادگان بیافتادن از دست افتادگان
بزرگان روشندل نیکبخت به فرزانگی تاج بردند و تخت
❈۲۲❈
به دنباله راستان کج مرو وگر راست خواهی ز سعدی شنو

فایل صوتی بوستان بخش ۱۶ - حکایت برادران ظالم و عادل و عاقبت ایشان

تصاویر

کامنت ها

اردشیر
2017-02-07T09:48:19
شعر بسیار بسیار زیبا و پرمایه و روانی است. در أبیات نخست معانی و واژگان نیز فزون بر وزن شعر به سیاق شاهنامه است. در بیت زیر : یکی عاطفت سیرت خویش کرد درم داد و تیمار درویش خورد به نظر میاد زیباتر و دقیق تر باشه اکر گفته شود: درم داد و تیمار درویش کرد چرا که معمولاً فعل "تیمار کردن" پر کاربرد تر است از "تیمار خوردن" و نیز پس از قافیه های "درویش" و "خویش" آمدن ردیف (کرد) وزن و زیبایی کلامی شعر رو بیشتر میکنه. درحال به نسخه ی چاپی یا مأخذ بهتر از خود تاریخ ما دسترسی ندارم برای تطبیق و بررسی. زحمت بازنگری رو به خود تاریخ ما عزیز وامیگذارم.
ناصر
2017-06-03T13:47:13
من از سعدی گله دارم. اشعارش عمق زیادی دارد ، آنقدر زیاد که شنا کردن در آن مساویست با غرق شدن. گله دیگرم از زیباییست. اینهمه زیبایی در اشارات و کنایات آدم را مست میکند و از غلیان اخساسات پرداختن خردمندانه به محتویات به کلی از کف میرود. شکایت من از سعدی شکایت آن عاشق است از کمان ابرو و زلف یار . شما را به خدا یک بار دیگر این بیت زا بخوانید :به حکم نظر در "به افتاد" خویش گرفتند هریک یکی راه پیشویا این بیت راچو بختش نگون بود در کاف کننکرد آنچه نیکانش گفتند کنچرا جوانان ما همت نمیکنند تا با فردوسی و سعدی و مولانا و حافظ و یا حتی معاصرینی چون اخوان ثالث و عماد خراسانی و شاملو و محقق بزرگ شفیعی کدکنی الفت بیشتری پیدا کنند.
افسانه چراغی
2021-11-14T22:02:25.8287644
تیمار هم به معنی پرستاری و مراقبت است و هم به معنی غم و اندوه. در اینجا تیمار خَوردن درست است که به معنی غم‌خوردن و خود را در رنج انداختن به خاطر کسی است.
ملیکا رضایی
2021-11-15T10:23:44.3108383
درود بانو تیمار خَوردن اشتباه هست طبق گفته شما ؛ معنی درست هست ولی نوشتار و تلفظ اشتباه هست ؛ تیمار خوردن در معنای غمخواری و پرستاری و مراقبت هست . درودی دوباره و بدرود...
فرزام
2022-01-16T19:32:54.2847533
درود در فایل صوتی این حکایت به خوانش فرید حامد، اختلافات فاحش و چشمگیری با نسخه تاریخ ما شنیده میشه. همچنین ابیاتی بیشتر دارد. از مدیریت سایت یا بزرگانی که در این سایت حاشیه مینویسند درخواست میکنم اقلا توضیح دهید این اختلاف را. با سپاس
مبارکه عابدپور
2022-10-01T00:35:02.1107307
چو بختش نگون بود در کاف کن.... کاف کن به چه معنیه ؟
ش ن
2023-08-02T03:46:59.8727385
کافِ کُن اشاره به آیه ی "إنّما أمره اذا أراد شیئاً أن یقول له کُن فیَکون" (سوره یس آیه ٨٢) است. ترجمه ی آیه این است: "همانا چون او [پروردگار] به چیزی اراده فرماید، کارش این بس که می‌گویدش: «باش»؛ پس [بی‌درنگ‌] موجود می‌شود." این مصرع می گوید آن که از ازل برایش حرف کاف در امر کُن (بخوانید اراده ی پروردگار) واژگونه بوده باشد، هرآنچه نیکان در حقش دعا کرده و کُن (بخوانید باش باش) گفته باشند، نیکخواهی و دعای دیگران در حق او بی اثر است.