گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سعدی:حکایت کنند از یکی نیکمرد که اکرام حجاج یوسف نکرد

❈۱❈
حکایت کنند از یکی نیکمرد که اکرام حجاج یوسف نکرد
به سرهنگ دیوان نگه کرد تیز که نطعش بیانداز و خونش بریز
❈۲❈
چو حجت نماند جفا جوی را به پرخاش در هم کشد روی را
بخندید و بگریست مرد خدای عجب داشت سنگین دل تیره رای
❈۳❈
چو دیدش که خندید و دیگر گریست بپرسید کاین خنده و گریه چیست؟
بگفتا همی‌گریم از روزگار که طفلان بیچاره دارم چهار
❈۴❈
همی‌خندم از لطف یزدان پاک که مظلوم رفتم نه ظالم به خاک
پسر گفتش: ای نامور شهریار یکی دست از این مرد صوفی بدار
❈۵❈
که خلقی بر او روی دارند و پشت نه رای است خلقی به یک بار کشت
بزرگی و عفو و کرم پیشه کن ز خردان اطفالش اندیشه کن
❈۶❈
شنیدم که نشنید و خونش بریخت ز فرمان داور که داند گریخت؟
بزرگی در آن فکرت آن شب بخفت به خواب اندرش دید و پرسید و گفت:
❈۷❈
دمی بیش بر من سیاست نراند عقوبت بر او تا قیامت بماند
نخفته‌ست مظلوم از آهش بترس ز دود دل صبحگاهش بترس
❈۸❈
نترسی که پاک اندرونی شبی بر آرد ز سوز جگر یا ربی؟
نه ابلیس بد کرد و نیکی ندید؟ بر پاک ناید ز تخم پلید

فایل صوتی بوستان بخش ۲۱ - حکایت حجاج یوسف

تصاویر

کامنت ها

راد
2008-05-04T11:35:11
در بیت به سرهنگ دیوان نگه کرد تیزکه نطعش بینداز و" ریگش" بری"ریگش" غلط است صحیح "خونش "استبیت صحیح:به سرهنگ دیوان نگه کرد تیزکه نطعش بینداز و خونش بریز---پاسخ: با تشکر، مطابق نظر شما تغییر اعمال شد.
ابوذر سعیدیabu۲۲۷۵۸@g.com
2018-01-07T03:40:40
با سلام به قرینه اشعار دیگر شعرا ریگش بریز محتمل تراسنطع انداختن و ریگ ریختن به کرات با هم امده است.
ابوذر سعیدیabu۲۲۷۵۸@g.com
2018-01-07T03:42:08
تیغ چون برسری فراز کشندریگ ریزند و نطع بازکشند.نظامی .نطع بیفکند و بر او ریگ ریختدیو ز دیوانگیش می گریخت .نظامی .
۷
2018-02-17T00:00:44
به سرهنگ دیوان نگه کرد تیزکه نطعش بینداز و خونش بریزبه سرهنگ دیوان چشم غره رفت که برایش بساط بینداز و خونش را بریزبه نظرم ریگش بریز درست تر است یعنی بساط کشتن را فراهم کن جناب سرهنگ و او را به دژخیم و میرغضب بسپارچون با هر بار کشتن نمیخواستند رنج آماده سازی سفره دیگر را داشته باشند بر روی آن ریگ میریختند تا خون بر روی آن بچسبد نه نطع.شاید ریگ انداختن نشان کم ارزش بودن یا بی ارزش بودن و خوار کردن مقتول هم بوده باشد.اینگونه که دیده میشود ارزش نطع بیشتر از جان و خون محکوم بوده است. نطع به معنی هر چیز که پهن کردنی باشد برای انجام کاری مانند سفره،صفحه شترنج،پوست جانور|بساط
nabavar
2018-02-17T15:45:42
گرامی هفتممنون از تفسیر شما ولی خون ریختن مد نظر بوده ، چون آنکه نطع می گستراند بقیه کارهارا هم میداند ، از جمله ریگ ریختن ، شمشیر آماده کردن ، لباس مخصوص پوشیدن ، و ،،،
۷
2018-05-02T03:23:15
پنج بیت پایانی هیچ ربطی به این حکایت ندارد و آغاز حکایت بعدی میباشد.