سعدی:چو الب ارسلان جان به جان‌بخش داد پسر تاج شاهی به سر برنهاد
❈۱❈
چو الب ارسلان جان به جان‌بخش داد
پسر تاج شاهی به سر برنهاد
به تربت سپردندش از تاجگاه
نه جای نشستن بد آماجگاه
❈۲❈
چنین گفت دیوانه‌ای هوشیار
چو دیدش پسر روز دیگر سوار
زهی ملک و دوران سر در نشیب
پدر رفت و پای پسر در رکیب
❈۳❈
چنین است گردیدن روزگار
سبک سیر و بدعهد و ناپایدار
چو دیرینه روزی سرآورد عهد
جوان دولتی سر برآرد ز مهد
❈۴❈
منه بر جهان دل که بیگانه‌ای است
چو مطرب که هر روز در خانه‌ای است
نه لایق بود عیش با دلبری
که هر بامدادش بود شوهری
❈۵❈
نکویی کن امسال چون ده تو راست
که سال دگر دیگری دهخداست
فایل صوتی بوستان بخش ۲۷ - حکایت
تصاویر
کامنت ها