سعدی:چو شمشیر پیکار برداشتی نگه دار پنهان ره آشتی
❈۱❈
چو شمشیر پیکار برداشتی
نگه دار پنهان ره آشتی
که لشکر شکوفان مغفر شکاف
نهان صلح جستند و پیدا مصاف
❈۲❈
دل مرد میدان نهانی بجوی
که باشد که در پایت افتد چو گوی
چو سالاری از دشمن افتد به چنگ
به کشتن درش کرد باید درنگ
❈۳❈
که افتد کز این نیمه هم سروری
بماند گرفتار در چنبری
اگر کشتی این بندی ریش را
نبینی دگر بندی خویش را
❈۴❈
نترسد که دورانش بندی کند
که بر بندیان زورمندی کند؟
کسی بندیان را بود دستگیر
که خود بوده باشد به بندی اسیر
❈۵❈
اگر سر نهد بر خطت سروری
چو نیکش بداری، نهد دیگری
اگر خفیه ده دل بدست آوری
از آن به که صد ره شبیخون بری
کامنت ها