گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سعدی:با فراقت چند سازم برگ تنهاییم نیست دستگاه صبر و پایاب شکیباییم نیست

❈۱❈
با فراقت چند سازم برگ تنهاییم نیست دستگاه صبر و پایاب شکیباییم نیست
ترسم از تنهایی احوالم به رسوایی کشد ترس تنهاییست ور نه بیم رسواییم نیست
❈۲❈
مرد گستاخی نیم تا جان در آغوشت کشم بوسه بر پایت دهم چون دست بالاییم نیست
بر گلت آشفته‌ام بگذار تا در باغ وصل زاغ بانگی می‌کنم چون بلبل آواییم نیست
❈۳❈
تا مصور گشت در چشمم خیال روی دوست چشم خودبینی ندارم روی خودراییم نیست
درد دوری می‌کشم گر چه خراب افتاده‌ام بار جورت می‌برم گر چه تواناییم نیست
❈۴❈
طبع تو سیر آمد از من جای دیگر دل نهاد من که را جویم که چون تو طبع هرجاییم نیست
سعدی آتش زبانم در غمت سوزان چو شمع با همه آتش زبانی در تو گیراییم نیست

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۲۱

تصاویر

کامنت ها

حامد کهن دل
2016-07-24T16:31:29
"بگذار در باغ وصال" قاعدتا بایستی درست باشد.
ابراهیم موسوی
2020-01-18T01:03:28
ترسم از تنهایی احوالم به رسوایی کشد
محمد
2019-03-30T22:36:46
اقای مجتبی عسگری ساز و اواز مخالف بی نظیری روی این شعر خوانده اند که توصیه میکنم حتما بشنوید و لذت ببرید
پژمان رضوی
2018-01-06T10:29:02
دوستان اگر موافق باشند میخواهم بدعتی بگذارم که نظر دوستان را در مورد شاه بیت هر یک از غزلهای سعدی جویا شوم . به سلیقۀ بنده شاه بیت این غزلاین بیت است : - ترسم از تنهایی احوالم به رسوایی کشد - ترس تنهاییست ور نه بیم رسواییم نیست
علی
2018-02-02T13:15:21
این حافظ ناقلا عبارت پایاب شکیبایی رو از سعدی برداشته ها. جالبه
آرا منتظری
2021-09-04T14:12:53.3609089
دوستان اجرایی قدیمی این شعر از مرحوم کسایی و شجریان داشتم ولی متاسفانه کاست از بین رفته و جایی در اینترنت پیدا نکردم، اگر کسی از دوستان، نشانی و یا در اینترنت سراغی از آن دارد، التماس اطلاع رسانی دارم.
ملیکا رضایی
2021-09-04T16:29:50.3051641
دوست عزیز آرا در نت جستجو کردم نبود البته در آپارات یکی بود که متن غزل مطابق همین بود ولی اینکه خواسته شما هست نمیدانم ؛به احتمال زیاد از تلگرام میتوانید پیدا کنید؛تو کانال رسمی استاد شجریان و ...
آرا منتظری
2021-09-05T13:27:11.2365416
از لطف و زحمتتون متشکرم اثری که در آپارات پیدا کردم، "زندان فراق" است با مطلع: "یک شب آخر دامن آه سحر خواهم گرفت" از فروغی بسطامی با نی موسوی متاسفانه در سایت خصوصی و سایت استاد هم چیزی نیافتم، می ترسم از آن ضبط های خصوصی باشد که در اماکنی مانند خانه مرحوم شاطر رمضان ضبط شده که به آنها دسترسی نیست.
ملیکا رضایی
2021-09-05T14:36:15.1722437
کاری نکردم ؛اتفاقا چون گفتید از استاد بود مشتاق هم شده بودم تا بیابم تا هم بنده از شنودن آن بهره برم و هم کمک و لطفی به شما عزیز کرده باشم ... و بله ؛در سایت خصوصی هم نبود و فکر کنم که شاید همانی باشد که گفتید ...؛      :-)😢😞  
فاطمه زندی
2022-08-30T22:29:44.1016121
غزل ۱۲۱ وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات  معنی غزل :   ۱_برگ: ساز و نوا ،قدرت و توان / دستگاه : اسباب و قدرت / پایاب : "بن و ته آب ،آبی که پای بر زمین آن رسد و از آنجا پیاده توان گذشت ،بر خلاف غرقاب. کنایه : پایاب (تاب و طاقت و توان ) معنی: من که آمادگی و توان تنهایی ندارم ،تا کی می توانم ،با جدایی تو بسازم ؟ ساز و سامان شکیبایی و تاب و تحمّل صبر از تو در من نیست. ۲_ ترسیدن : بیم داشتن ،مطمین بودن / تنهایی : هجران و جدایی . آرایه ء تکرار : ترس ،رسوایی. معنی : بیم آن دارم که در اثر تنهایی کارم به رسوایی کشد.من از تنها ماندن ،هراسانم و گرنه از رسوا شدن بیمی به خود راه نمی دهم . ۳_ گستاخ : بی پروا و بی باک / جان : تن و بدن  کنایه : دست بالا ( برتر و بالاتر ،قدرت و نیرو ) جناس لاحق : تا، پا،در،بر . معنی : ای محبوب من، من آدمی بی پروا نیستم تا گستاخانه تو را در آغوش کشم ، بلکه به دلیل اینکه قدرتی ندارم ،خاک پایت را می بوسم. ۴_ آشفته : شوریده و پریشان / زاغ بانگی کردن : آواز زاغ سر دادن / آوا : کوتاه شدهء آواز . استعاره ء مصرّحه : گل ( صورت چون گل و یا وجود زیبای معشوق )  تناسب : بانگ ،آوا / تشبیه : وصال به باغ ( اضافه تشبیهی ). معنی : من بر چهره ء گلگونت عاشقم . اجازه فرمای اکنون که قادر نیستم در باغ وصالت مثل بلبل نغمه سرایی کنم ،دست کم چونان زاغ بانگی بر آورم . ۵_مصوّر گشتن : نقش بسته شدن ، به تصوّر آمدن / خیال: تصوّر چیزی در ذهن هنگامی که در پیش چشم نباشد ، تصویر معشوق / روی: راه و طریق . ایهام تناسب : بین " روی" در معنی " چهره " که در اینجا مراد نیست با " چشم " / جناس تام : روی (چهره ) ، روی ( روش ) . معنی : از زمانی که خیال رخسارت در نظرم تجسّم یافته است ،چشم خود بینی ام بسته شده و طرز و روش خود خواهی و خود کامگی را ترک گفته ام . تشبیه : دوری به درد و جور به یار ( اضافه تشبیهی ) / کنایه : خراب افتادن ( مست و بی خود بودن ) . معنی : با وجود آنکه مست و مد هوش افتاده ام ، درد جدایی را تحمل می کنم و با آنکه توانایی خود را از دست داده ام ،بار ستم تو را بر دوش می کشم . ۷_ طبع : خوی و سرشت / طبع هر جایی : خوی و طبع هوسباز . نوعی ردّ الصّدر علی العجز : طبع  استعاره ء مکنیّه : طبع تو ( به قرینهء سیر آمدن از من و دل نهادن به کس دیگر ) / مجاز مرسل : سیری (بیزاری) به قرینه ء سبب به مسبّب / کنایه : دل نهادن ( دل به کار بستن ، شیفته و عاشق شدن ). معنی : طبع و نهاد تو از من بیزار شد و به دیگری دل سپرد .من که نهادم مثل تو هر لحظه به دیگری میل نمی کند ،فقط تو را می خواهم و به دنبال کس دیگری نمی روم . ۸_ گیرایی : حاصل مصدر ، تاثیر و جذب . کنایه : آتش زبان ( تیز زبان ،فصیح و بلیغ ) / آرایه ء تکرار : آتش زبان . معنی: من ،سعدی ،شاعری هستم که زبانم چونان آتش می سوزاند و موثّر است،اما در اندوه تو همانند شمعی می سوزم و با تمام قدرت سوزندگی و تاثیری که در زبانم وجود دارد آتش سخنانم بر تو اثری نمی نهد    منبع : شرح غزلهای سعدی  دکتر محمدرضا برزگر خالقی  دکتر تورج عقدایی شاد و تندرست باشید ...
گرشا
2023-03-11T11:04:57.2091676
سپاس بی‌کران از شرح مفصلی که در اینجا قرار دادید