گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سعدی:دل نماندست که گوی خم چوگان تو نیست خصم را پای گریز از سر میدان تو نیست

❈۱❈
دل نماندست که گوی خم چوگان تو نیست خصم را پای گریز از سر میدان تو نیست
تا سر زلف پریشان تو در جمع آمد هیچ مجموع ندانم که پریشان تو نیست
❈۲❈
در تو حیرانم و اوصاف معانی که تو راست و اندر آن کس که بصر دارد و حیران تو نیست
آن چه عیبست که در صورت زیبای تو هست وان چه سحرست که در غمزه فتان تو نیست
❈۳❈
آب حیوان نتوان گفت که در عالم هست گر چنانست که در چاه زنخدان تو نیست
از خدا آمده‌ای آیت رحمت بر خلق وان کدام آیت لطفست که در شأن تو نیست
❈۴❈
گر تو را هست شکیب از من و امکان فراغ به وصالت که مرا طاقت هجران تو نیست
تو کجا نالی از این خار که در پای منست یا چه غم داری از این درد که بر جان تو نیست
❈۵❈
دردی از حسرت دیدار تو دارم که طبیب عاجز آمد که مرا چاره درمان تو نیست
آخر ای کعبه مقصود کجا افتادی که خود از هیچ طرف حد بیابان تو نیست
❈۶❈
گر برانی چه کند بنده که فرمان نبرد ور بخوانی عجب از غایت احسان تو نیست
سعدی از بند تو هرگز به درآید هیهات بلکه حیفست بر آن کس که به زندان تو نیست

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۲۷

تصاویر

کامنت ها

رضا سعدی
2013-11-02T12:08:04
4.پرسش انکاری است، یعنی هیچ عیبی در صورت زیبای تو نیست و هر سحری در غمزه فتان تو هست
پژمان رضوی
2018-01-06T10:00:55
دوستان اگر موافق باشند میخواهم بدعتی بگذارم که نظر دوستان را در مورد شاه بیت هر یک از غزلهای سعدی جویا شوم . به سلیقۀ بنده شاه بیت این غزلاین بیت است : - تا سر زلف پریشان تو در جمع آمد - هیچ مجموع ندانم که پریشان تو نیست
رها
2022-04-22T16:22:31.2304557
در تو حیرانم و اوصاف معانی که تو راست و اندر آن کس که بصر دارد و حیران تو نیست   آن چه عیبست که در صورت زیبای تو هست وان چه سحرست که در غمزه فتان تو نیست   بسیار زیبا!      
فاطمه زندی
2022-08-28T20:13:31.5752363
  معنی غزل# ۱۲۷ وزن : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلات  ۱. گوی و چوگان : ۱ / ۱۷ / خصم : حریف و همنشین ، در اینجا در معنی عاشق و دوستدار است. کنایه : گوی خم چوگان کسی بودن ( عاشق و گرفتار کسی بودن ) / تناسب : گوی ، خم ، چوگان ، میدان / ایهام تناسب : بین " سر " در معنی حقیقی که در اینجا مراد نیست با "دل " / استعارهء مکنیّه (تشخیص ) : پای گریز . معنی بیت اول : دلی که همانند گوی اسیر چوگان تو نگشته باشد وجود ندارد ؛ حتّی دشمنانی که علاقه ای به این اسارت ندارند ، نمی توانند از این میدان بگریزند . ۲. جمع : محفل و مجلس / مجموع : آسوده خاطر . مجاز : سر زلف به علاقهء جزءو کل ( خود زلف ) / تضاد : جمع ، پریشان / جناس اشتقاق : جمع ، مجموع . معنی بیت دوم  : از هنگامی که گیسوان پریشانت جمع شد ، یا به محفل عشّاق راه یافت ، هیچ انسان بسامان و آسوده خاطری را نمی شناسم که دچار نا به سامانی و پریشانی خاطر نگشته باشد. ۳.اوصاف : جمع وصف ،نشانها/ معانی : جمعِ معنی ، فضایل و کمالات / بصر : چشم. نوعی ردّ الصّدر علی العجز : حیران . معنی بیت سوم : فهم تو و جمال تو را می بینند اما حیران زیبایی تو نمی شوند. ۴. سحر : جادو و افسون / غمزه : ناز و عشوه ، اشاره به چشم و ابرو / فتّان : بسیار فتنه انگیز و آشوبگر ،زیبا و دلفریب. تضاد : هست ،نیست / آرایه ء موازنه : بیشتر کلمات دو مصراع در تقابل با یکدیگر هم وزن اند. معنی بیت چهارم : در چهرهء زیبایت چه نقصی می توان یافت و کدام جادو در عالم وجود داردکه نتوان آن را در فتنه گری کرشمه هایت یافت ؟ ۵. آب حیوان ۳/ ۵۳ گر چنان است : قید مرکّب است ، اگر چنان باشد ، اگر آن طور باشد / زنخدان : چانه ۸ / ۲۹ . تناسب : آب ،چاه / تشبیه : زنخدان به چاه ( در ادب فارسی چانهء معشوقه به سبب فرو رفتگی زیر آن به چاه مانند شده است ( اضافهء تشبیهی ) / استعاره ء مصرّحه : چاه ( گودی چانه ) . معنی بیت پنجم : اگر آب حیات در چاه زنخدان تو یافت نشود ،نمی توان پذیرفت که در جهان آب حیاتی وجود داشته باشد. ۶.آیت رحمت : نشان لطف و مهر و بخشش و معجزه / شان : (شَان ) مقام و رتبه . آرایه ء تکرار : آیت / ایهام تناسب : بین "شان " (شَان ) در معنای " شَانِ نزول آیات قرآنی " که در اینجا مراد نیست با " آیت " / ایهام آیت رحمت ۱_ نشانهء رحمت ۲_ پیامبر اکرم (ص) به قرینهء از جانب خدا آمدن و "رحمه للعالمین " بودن ایشان . معنی بیت ششم : تو از نشانه های رحمت خدا هستی و کدام نشانهء لطافتی وجود دارد که نتوان آن را متناسب با مقام تو دانست ؟ ۷. شکیب : صبر و تحمل / به وصالت : سوگند به وصال تو / فراغ : فراغت و آسایش . تضاد : وصال و هجران ، هست و نیست. معنی بیت هفتم: اگر تو بی من می توانی شکیبا و آسوده باشی ، به وصالت سوگند یاد می کنم که من تاب دوری از تو را ندارم. ۸. خار در پای بودن ( گرفتار و در رنج بودن ) / جناس لاحق : خار ، دار (ی ) / جناس زاید : در ، دار / استعاره ء مصرّحه : خار ( غم عشق ). معنی بیت هشتم : تو کی می توانی سوزشی را که خلیدن خار غم عشقت در پایم ایجاد کرده است ، احساس نمایی و از آن بنالی ؟ یا کی از درد جانکاهی که بر دل دارم ، غمی به خود راه دهی ؟  ۹. درد ۸ / ۱۷ . تناسب : درد ، طبیب ، درمان / تضاد : درد ، درمان  / جناس زاید : دیدار ، دار . معنی بیت نهم : حسرت دیدار تو دردی به جانم انداخته که پزشک از درمان آن اظهار ناتوانی می کند و می گوید درد تو علاجی ندارد. ۱۰.حدّ : کران و انتها . کنایه : کعبهء مقصود( مکان و قبلهء مقصود و مراد ،معشوق و محبوب ) / تشبیه : مقصود به کعبه ( اضافهء تشبیهی ) / تناسب : کعبه ، بیابان . معنی بیت دهم : ای کعبهء آمال ، آخر در کجا واقع شده ای که از هیچ سوی نمی توان حدّی برای کرانه هایت تعیین کرد ؟ به سخن دیگر ، چرا رسیدن به تو تا این حدّ دشوار است .   ۱۱. فرمان بردن : اطاعت کردن / احسان : لطف و بخشش . جناس لاحق ران ، خوان / تناسب : بنده ، فرمان ، خواندن ، احسان . معنی بیت یازدهم : اگر بندهء خویش را برانی چگونه می تواند فرمان نبرد؟ و چنانچه او را به خود فرا خوانی تعجبی ندارد ، زیرا احسان تو نهایتی ندارد. ۱۲.بند : کمند و دام / هیهات : ۱۰ / ۱۷ / حیف ۶ / ۱ . معنی بیت دوازدهم : آیا سعدی آرزوی رهایی از بند عشق تو را دارد ؟ دور باد ! ولی دریغ است برای کسی که اسیر بند عشق تو نباشد ! منبع : شرح غزلهای سعدی  دکتر محمدرضا برزگر خالقی  دکتر تورج عقدایی  سعدی : به چه کار آیدت ز گُل طبقی ؟ از گلستان ِ ما بِبَر طبقی  شاد و تندرست باشید .
مسعود ‌
2022-09-18T22:34:49.148027
معنی بیت آب حیوان نتوان گفت که در عالم هست گر چنانست که در چاه زنخدان تو نیست چیه؟