گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سعدی:چو ابر زلف تو پیرامن قمر می‌گشت ز ابر دیده کنارم به اشک تر می‌گشت

❈۱❈
چو ابر زلف تو پیرامن قمر می‌گشت ز ابر دیده کنارم به اشک تر می‌گشت
ز شور عشق تو در کام جان خسته من جواب تلخ تو شیرینتر از شکر می‌گشت
❈۲❈
خوی عذار تو بر خاک تیره می‌افتاد وجود مرده از آن آب جانور می‌گشت
اگر مرا به زر و سیم دسترس بودی ز سیم سینه تو کار من چو زر می‌گشت
❈۳❈
دل از دریچه فکرت به نفس ناطقه داد نشان حالت زارم که زارتر می‌گشت
ز شوق روی تو اندر سر قلم سودا فتاد و چون من سودازده به سر می‌گشت
❈۴❈
ز خاطرم غزلی سوزناک روی نمود که در دماغ فراغ من این قدر می‌گشت

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۳۲

تصاویر

کامنت ها

کسرا
2015-07-14T23:12:26
جناب مجتبی زبانت را گاز بگیر... سعدی مغولی خنده دار است...
مجتبی
2014-05-21T07:39:02
با سلام،تصویری که برای افتخارملی ایرانیان حضرت شیخ اجل انتخاب کرده اید چهره مغولی دارد!آیادلیلی دردست است که سعدی تبار مغولی داشته است؟
امیر
2021-05-01T11:52:27
معنی مصرع دوم بیت چهارم چه مبتواند باشد ؟ کارم چو زر میشد؟؟
فاطمه زندی
2022-09-02T22:02:27.494231
غزل ۱۳۲ سعدی وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لان  ۱.تشبیه : زلف و دیده به ابر (اضافهء تشبیهی )/استعارهء مصرّحه : قمر (صورت زیبا ). ۲.خسته : مجروح و آزرده . ایهام تناسب : بین " شور" در معنی " مزهء معروف " که در اینجا مراد نیست با " تلخ و شیرین " / تضاد : تلخ ، شیرین / تناسب : شیرین ، شکر / استعارهء مکنیّه : کام جهان / حسّ آمیزی : جواب تلخ . ۳. خوی : عرق / عذار : رخسار / جانور گشتن : دارای جان گشتن ، زنده شدن . تضاد : خاک و آب ،مرده و جانور / تلمیح : اشاره است به قسمتی از آیهء ۳۰ سورهء انبیا (۲) : وَ جعلنا من الما ءِ کلَّ شیء حیّ.  ۴. تشبیه : سینه به سیم ( اضافهء تشبیهی ) و کار به زر مانند شده است / کنایه : کار چو زر گشتن ( به سامان بودن ، رواج و رونق یافتن کار ) / آرایه ء تکرار : سیم ،زر / تناسب : زر ، سیم . ۵.نفس ناطقه : ترکیب وصفی ، روح و جانی که فهم ادراک معانی کند.استعارهء مکنیه : دریچه ء فکرت . ۶.شوق :اشتیاق و آرزومندی (بیت ۵ / غزل ۷۲)/ سودا : یکی از اخلاط اربعه که غلبه ء آن موجب عشق و هوس و خیال (مالیخولیا ) می شود (بیت اول غزل ۲۰ )کنایه : سودازده (شیفته و دیوانه و عاشق ) ، به سر گشتن ( آشفته و حیران شدن ) / تناسب : روی ، سر / استعارهء : سر قلم / ۱_نوک قلم ۲_ با توجه به استعارهء مکنیه قلم مثل انسانی تصور شده است که سر دارد . و نیز : سودا ۱_ مرکب سیاه ۲_ خیال ( بیت اول /غزل ۲۰ )  تشبیه : قلم به سعدی ( اضافهء تشبیهی ) . ۷. خاطر : فکر و اندیشه ، دل / روی نمودن : نشان دادن و ظاهر گشتن / دماغ : مغز ، فکر و اندیشه / فراغ : آسوده و راحت . استعاره ء مکنیه : دماغ فراغ. غزل ۱۳۲ سعدی   معنای غزل  ۱_ وقتی که گیسوانت به سان ابری گرد ماه چهره ات به حرکت در می آمد ، کنار من با اشکی که از ابر چشمان می بارید تر می شد . ۲_جواب های تلخ در دهان جان خسته ام از شکر هم شیرین تر است. ۳_از چهره ات قطرات عرق بر خاک سیاه می افتاد و جسم بی جان در اثر روح بخشی این قطره ها زنده میشد . ۴_ اگر به نقدینه هایی نظیر طلا و نقره دسترسی می داشتم ، تو را به چنگ می آوردم و آنگاه دراثر سینه ء سیم گون تو کارم مثل زر رواج می یافت .  ۶_ از اشتیاق دیدار چهر ه ات سودایی بر سر قلم افتاد و همانند من سودا زده حیران و سرگردان شد . ۷_ از درون ذهن و ضمیرم غزلی پر سوز و گداز که در اندیشه فارغ از غم من سیلان داشت ، ظاهر گشت . منبع : شرح غزلهای سعدی  دکتر محمدرضا برزگر خالقی  دکتر تورج عقدایی  سعدی : به چه کار آیدت ز گُل طبقی ؟ از گلستان ِ ما بِبَر طبقی  شاد و تندرست باشید ..