گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سعدی:دلی که دید که پیرامن خطر می‌گشت چو شمع زار و چو پروانه در به در می‌گشت

❈۱❈
دلی که دید که پیرامن خطر می‌گشت چو شمع زار و چو پروانه در به در می‌گشت
هزار گونه غم از چپ و راست دامنگیر هنوز در تک و پوی غمی دگر می‌گشت
❈۲❈
سرش مدام ز شور شراب عشق خراب چو مست دایم از آن گرد شور و شر می‌گشت
چو بی‌دلان همه در کار عشق می‌آویخت چو ابلهان همه از راه عقل بر می‌گشت
❈۳❈
ز بخت بی ره و آیین و پا و سر می‌زیست ز عشق بی‌دل و آرام و خواب و خور می‌گشت
هزار بارش از این پند بیشتر دادم که گرد بیهده کم گرد و بیشتر می‌گشت
❈۴❈
به هر طریق که باشد نصیحتش مکنید که او به قول نصیحت کنان بتر می‌گشت

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۳۴

تصاویر

کامنت ها

رهی رهگذر
2020-01-22T20:18:09
آقای واحد عزیز، تلفظ درست است. آنچه شما فرموده اید خارج از وزن این غزل است. "خواب و خور" یعنی خواب و خوراک که در اینجا کنایه از فارغبالی و بی خیالی است. درود
واحد
2019-08-06T07:26:32
سلام،در بیت پنجمز بخت بی ره و آیین و پا و سر می‌زیستز عشق بی‌دل و آرام و خواب و خور می‌گشتفکر می کنم واژه خور اشتباه تلفظ شده و تلفظ صحیخ آن /xavar/ به معنی ضعف،سستی و ناتوانی می باشد،لطفا اساتید نظر بدن
۷
2018-05-03T23:42:00
ز بخت،بی ره و آیین و پا و سر می‌زیستز عشق بی‌دل و آرام و خواب و خور می‌گشتکدامین دل است که از بخت اینچنین بیچاره و دربدر میزید و از غم عشق دیوانه و ناآرام که نه خواب دارد نه خوراکهزار گونه غم از چپ و راست دامنگیرهنوز در تک و پوی غمی دگر می‌گشتبی پا و سر کردی مرا بی‌خواب و خور کردی مرادر پیش یعقوب اندرآ ای یوسف کنعان منیک لحظه داغم می کشی یک دم به باغم می کشیپیش چراغم می کشی تا وا شود چشمان من
فاطمه زندی
2022-09-04T14:58:24.7045261
غزل ۱۳۴ سعدی  وزن : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لان  بیت اول  دلی که دید که پیرامُن خطر می گشت ؟ چو شمع ، زار و چو پروانه در به در می گشت  زار : گریان  تناسب : شمع و پروانه  ۱_ دلی را که گِرد خطر می گشت و مثل شمع گریان و همانند پروانه آواره بودکه دیده ایت؟ بیت دوم  هزارگونه غم از چپ و راست دامنگیر  هنوز در تک و پوی غمی دگر می گشت  تک و پوی : جست و جو و تلاش. کنایه : دامنگیر (جدایی ناپذیر ،مزاحم ،گرفتار کننده ) ۲_ در حالی که هزار غم و اندوه ، او را احاطه کرده بود و از سیر باز می داشت ، باز هم در جست و جوی غمی دیگر بود. بیت سوم  سرش مدام ز شور شراب عشق می آویخت  چو ابلهان همه از راه عقل بر می گشت  شور: وجد و هیجان ،غوغا / خراب : مست و بی خود / شور و شر : فتنه و فساد . ایهام تناسب : بین "مدام " در معنی "شراب "که در اینجا مراد نیست با " شراب، خراب و مست " . / تناسب : مدام ، دایم /جناس زاید : شور ،شر  واج آرایی : تکرار حرف" ش" ۳_ پیوسته سرش از وجد و نشاط بادهء عشق مست بود و از آن روی مثل مست یکسره گِرد فتنه و آشوب می گشت . بیت چهارم  چو بیدلان همه در کار عشق خراب چو ابلهان همه در کار عقل بر می گشت  آویختن : چنگ زدن ،مشغول گشتن ،پیچیدن . کنابه : بیدلان (عاشقان و دلباختگان ) ۴_ مثل دل باختگان همواره به کار عشق و عاشقی چنگ می زد و بدان می پرداخت و همواره همانند انسانهای نادان مرتب از مسیر خود دور میشد . بیت پنجم  زبخت بی ره و آیین و پا و سر می زیست  زعشق، بیدل و آرام و خواب و خَور می گشت  بخت : سعادت و اقبال / بی ره : بی راه ، بی شیوه و طریق ، راه گم کرده / بی آیین : بی دین ،بی مذهب / بی سر و پا : آشفته و سر گردان  ۵_ در اثر بخت بد راه گم کرده و سر از پای نشناخته زندگی می کرد و در اثر عشق ، نا آرام و بی خور و خواب به سر می برد . بیت ششم  هزار بارش ازاین پند بیشتر دادم  که گِردِ بیهده کم گَرد و ، بیشتر می گشت  بیهده : باطل ، ناحق  ۶_ او را هزار بار بیشتر از اینکه اکنون پند می دهم نصیحت کردم که به کار بیهوده مشغول مباش و گرد آن مگرد ؛ ولی بیشتر گرد آن می گشت . بیت هفتم  به هر طریق که باشد نصیحتش مَکنید  که او به قول نصیحت کنان بَتَر می گشت  بتر : کوتاه شدهء بدتر  ۷_ او را به هر شیوه ای که در نصیحت گری می شناسید ، نصیحت نکنید ؛ زیرا او با سخنان ناصحان شیفته تر و بدتر می شود.   منبع : شرح غزلهای سعدی  دکتر محمدرضا برزگر خالقی  دکتر تورج عقدایی  سعدی : به چه کار آیدت ز گُل طبقی ؟ از گلستان ِ ما بِبَر طبقی  شاد و تندرست باشید .