گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سعدی:ای که رحمت می‌نیاید بر منت آفرین بر جان و رحمت بر تنت

❈۱❈
ای که رحمت می‌نیاید بر منت آفرین بر جان و رحمت بر تنت
قامتت گویم که دلبندست و خوب یا سخن یا آمدن یا رفتنت
❈۲❈
شرمش از روی تو باید آفتاب کاندرآید بامداد از روزنت
حسن اندامت نمی‌گویم به شرح خود حکایت می‌کند پیراهنت
❈۳❈
ای که سر تا پایت از گل خرمنست رحمتی کن بر گدای خرمنت
ماه رویا مهربانی پیشه کن سیرتی چون صورت مستحسنت
❈۴❈
ای جمال کعبه رویی باز کن تا طوافی می‌کنم پیرامنت
دست گیر این پنج روزم در حیات تا نگیرم در قیامت دامنت
❈۵❈
عزم دارم کز دلت بیرون کنم و اندرون جان بسازم مسکنت
درد دل با سنگدل گفتن چه سود باد سردی می‌دمم در آهنت
❈۶❈
گفتم از جورت بریزم خون خویش گفت خون خویشتن در گردنت
گفتم آتش درزنم آفاق را گفت سعدی درنگیرد با منت

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۴۴

تصاویر

کامنت ها

۷
2016-07-27T15:17:59
حسن اندامت نمی‌گویم به شرحخود حکایت می‌کند پیراهنتخدایا شکر آن زمان مانتو نبوده ها
۷
2016-07-27T15:21:22
درد دل با سنگدل گفتن چه سودباد سردی می‌دمم در آهنتحیف نفس گرم من سعدی
فاطمه زندی
2022-09-17T22:21:26.5112349
غزل ۱۴۴  وزن :فاعلاتن فاعلاتن فاعلن  معنی بیت اول  ۱  _ ای کسی که دلت بر من نمی سوزد ، درود بر جانت و رحمت و بخشایش بر تنت باد !  [ نوعی رد الصدر علی العجز : رحمت ] معنی بیت دوم  ۲  _ سراپای تو حُسن است . نمی دانم قامتت را به دلبندی و خوبی بستایم ، یا سخن گفتن و آمدن  و رفتنت را ؟  [ دلبند : اسیر کننده ء دل ، عاشق و شیفته کنندهء دل ./ تضاد : آمدن ، رفتن ] معنی بیت سوم  ۳ _ آفتابی که هر بامداد از دریچه ء خانه ات به درون می تابد ، باید از چهره ء تابانت شرمسار باشد . [ تشبیه مضمر و تفضیلی : تشبیه چهره ء معشوق به آفتاب و برتری روی یار بر آن ] معنی بیت چهارم  ۴  _ ضرورتی ندارد که از زیبایی و تناسب اندام تو مشروح سخن بگویم ، زیرا پیراهن تو به خوبی این زیبایی را بیان می دارد . [ حسن : جمال و زیبایی .] معنی بیت پنجم  ۵  _ ای زیبا رویی که سراپایت خرمنی از گل است ، بر این گدای خرمنت رحمتی آور و او را محروم مساز ! معنی بیت ششم ۶  _ ای معشوق ماه رو ، مهربانی پیش گیر   زیرا باید رفتارت هم مثل صورتت نیکو باشد . [ مستحسن : زیبا و نیکو ./تشبیه : ماهرو / ایهام تناسب : بین " مهر " در معنای غیر منظورش با " ماه " /تضاد : سیرت   ، صورت ] معنی بیت هفتم  ای زیبایی که چونان کعبه روی پوشانده ای ، پرده برافکن و چهره ای بنما تا در گردا گرد حرمت بگردم . [ روی باز کردن : ظاهر گشتن و خود را آشکار نمودن ، پرده بر افکن و چهره ای بنما تا در گردا گرد حرمت بگردم .] معنی بیت هشتم  ۸ _ در این زندگانی پنج روزه ء کوتاه یاری ام کن تا در قیامت برای این بی توجهی دامنت نگیرم و داد خواهی و تظلم نکنم . [ کنایه : پنج روز ( مدت اندک عمر ) ، دست گرفتن ( یاری کردن ) ،دامن گرفتن ( داد خواهی و تظلم کردن ) /جناس اشتقاق : گیر ،نگیرم ] معنی بیت نهم  ۹_ بر سر آنم که تو را از دل بیرون کنم و در میان  جان جای دهم ، زیرا دل برای تو جایگاه مناسبی نیست . [ آرایه ء تحویل ( زشت و زیبا یا استدراک ) : زشت نشان دادن در مصراع اول و زیبا خواستن در مصراع دوم‌.] معنی بیت دهم  ۱۰  _چه سودی دارد که عاشق ، غم دل با معشوق سنگدل در میان نهد ؟ آری ، دم سرد من در دل آهنینت اثری ندارد. [کنایه : سنگدل ( جفا کار ،سخت دل ) ،باد سرد ( آه حسرت ) ، آه سرد در آهن دمیدن ( کار بی فایده و بیهوده کردن ) / استعاره ء مصرحه : آهن ( دل سخت ).] معنی بیت یازدهم  به معشوق گفتم : از دست غمت خود را هلاک خواهم ساخت .گفت : در این صورت خونت به گردن خودت است. معنی بیت دوازدهم  ۱۲ _ به یار گفتم : همه ء جهان را به آتش می کشم ، گفت : ای سعدی ، با این حال ، آتش تو بر من موثر نخواهد بود  منبع : شرح غزلهای سعدی  دکتر محمدرضا برزگر خالقی  دکتر تورج عقدایی  سعدی : به چه کار آیدت ز گُل طبقی ؟ از گلستان ِ ما بِبَر طبقی  شاد و تندرست باشید .