گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سعدی:نه آن شبست که کس در میان ما گنجد به خاک پایت اگر ذره در هوا گنجد

❈۱❈
نه آن شبست که کس در میان ما گنجد به خاک پایت اگر ذره در هوا گنجد
کلاه ناز و تکبر بنه کمر بگشای که چون تو سرو ندیدم که در قبا گنجد
❈۲❈
ز من حکایت هجران مپرس در شب وصل عتاب کیست که در خلوت رضا گنجد
مرا شکر منه و گل مریز در مجلس میان خسرو و شیرین شکر کجا گنجد
❈۳❈
چو شور عشق درآمد قرار عقل نماند درون مملکتی چون دو پادشا گنجد
نماند در سر سعدی ز بانگ رود و سرود مجال آن که دگر پند پارسا گنجد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۵۹

تصاویر

کامنت ها

حمید
2020-02-08T08:32:59
چو شور عشق درامد قرار عقل نماند //بسیار زیباست
فاطمه زندی
2023-01-25T15:51:18.951981
وزن : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لن ۱ _نه آن شبست که کس در میان ما گنجد به خاک پایت اگر ذره در هوا گنجد معنی بیت :امشب از آن شب هایی نیست که کسی بتواند میان ما قرار گیرد و موجب جدایی ما گردد .به خاک پایت سوگند یاد می کنم که حتی ذره هم با تمام کوچکی نمی تواند در هوای میان من و تو جای گیرد.[به خاک پایت :قسم به خاک پای تو / گنجیدن : جای داشتن .] ۲_کلاه ناز و تکبر بنه کمر بگشای که چون تو سرو ندیدم که در قبا گنجد معنی بیت : عشوه گری و غرور را همانند کلاهی از سر بردار و به گوشه ای بیفکن و کمربند خویش را باز کن ، زیرا من بلندقامتی چون تو ندیده ام که قبا گنجایش او را داشته باشد.[ ناز : عشوه ، عدم التفات معشوق به عاشق / قبا ---> بیت نهم غزل ۲۱ /کمر : کمربند / تشبیه : ناز و تکبر به کلاه /"معشوق به سرو مانند شده است/ کنابهد: کمرگشادن ( قطع نظر و ترک کردن از کاری ) / تناسب : کلاه ، کمر، قبا ] ۳_ز من حکایت هجران مپرس در شب وصل عتاب کیست که در خلوت رضا گنجد معنی بیت : در شب وصال از من داستان جدایی را مپرس ، زیرا سرزنش های روزگار جدایی جرات حضور در خلوت خشنودی ندارد.[ عتاب : ملامت و سرزنش /رضا : در لغت به معنی خشنود شدن و خشنودی است.و در اصطلاح ،سرور دل است به گذشتن قضا به آنچه پیش آید و نزد اهل سلوک ،رضا  عبارت است از لذت بردن در بلا و رفع کراهت و تحمل مرارت احکام قضا و قدر است ."رضا مقامی است سخت شریف و خدای تعالی در کتاب خود متذکر شده است که رضای او از بندگانش اکبر و اقدم بر رضای بندگان از اوست  پس رضا باب الله اعظم است و بهشت دنیاست و به وسیله ء آن ،دل بنده در حکم خدای قرار گیرد و سکونت یابد " ( اللّمع فی التصوف ،۵۳ به نقل از شرح اصطلاحات تصوف ) رضا آخرین مرحله از سیر و سلوک است که بعد از توکّل قرار داردو عده ای از عرفا آن را حال و برخی مقام می دانند  .باید دانست که مقام رضا از تسلیم شدن بالاتر است، زیرا ممکن است انسان در برابر امری تسلیم گردد ، ولی راضی و خشنود نباشد./ تشبیه : رضا به خلوت ] ۴_مرا شکر منه و گل مریز در مجلس میان خسرو و شیرین شکر کجا گنجد معنی بیت : در محفل ما گل میفشان و شکر نثار مکن ، در میان خسرو و شیرین چه جایی برای شکر اصفهانی وجود دارد ؟ ( یعنی جایی وجود ندارد )[ خسرو وشیرین : ---> بیت ۴ غزل ۳۸ /شکر : بیت هشتم غزل ۷۸ / کنایه : شکر نهادن و گل ریختن برای کسی ( ستایش و تملق کسی را کردن ) / جناس تام : بین دو "شکر " /ایهام تناسب : بین "شکر " ( اول ) در معنای غیر منظورش با "شیرین "] ۵ _چو شور عشق درآمد قرار عقل نماند درون مملکتی چون دو پادشا گنجد معنی بیت : آنگاه که سور عشق از در در آید  ،عقل قرار از کف می دهد، به راستی چگونه در پادشاه می توانند بر سرزمینی فرمان برانند؟[ تضاد عقل و عشق ---> بیت شسم غزل ۱۳۶/،مصراع دوم در گلستان ، باب اول در سیرت پادشاهان حکایت سوم چنین آمده است : " ده درویش در گلیمی بخسبند و دو پادشاه در اقلیمی نگنجند " ] ۶_نماند در سر سعدی ز بانگ رود و سرود مجال آن که دگر پند پارسا گنجد معنی بیت : سر سعدی از نوای رود و سرود چنان پر گشته است که دیگر جایی برای نصایح پارسا در آن باقی نمانده است.[ رود : نام بک نوع ساز /سرود : خوانندگی و گویندگی ،رقص و سماع و شعر / مجال آنکه : چه جای انکه ] منبع : شرح غزلهای سعدی  دکتر محمدرضا برزگر خالقی  دکتر تورج عقدایی  سعدی : به چه کار آیدت ز گُل طبقی ؟ از گلستان ِ ما بِبَر طبقی  شاد و تندرست باشید ..